پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۰
آپ دیت بازار محک: بازار از امروز شروع شده، اگه امروز نرفتید فردا حتماً سر بزنید...کلی غرفه ی خوشمزه ی غذا داره، مثل غذای بین الملل و غذای بدون گوشت، خاله ناهید هم غرفه داره و مثل همیشه شیرینی خانگی بهمون میده، برای هفت سین غرفه ی خاص داریم و اگه مثل من ظروف سفالی دوست دارید دست خالی از بازاربیرون نمیرید....غرفه ی قلک و محک هم که مثل همیشه فعال هستند، اگه قلک می خواهید یا حق عضویت پرداخت نکردید بگید حالا شاید من یه کمکی کردم ;) بازار دیگه داخل ساختمان برگزار نمیشه و توی محوطه و داخل چادر برگزار میشه، بخاری هست نگران نباشید اما اگه بچه همراهتون هست لباس گرم هم بیارید...اطراف محک موبایل خوب آنتن نمیده اگه با کسی قرار می ذارید یه کم باید از محوطه دور بشید تا بتونبد موبایلی پیداش کنید، البته من باید یه کم زودتر این چیزهارو می گفتم اما واقعاض یک هفتست که یه لحظه فرصت نفس کشیدن هم ندارم الانم تا قبل از اینکه دوباره بیرون برم گفتم سریع یه توضیحاتی بدم شاید به درد یک نفر به جز بللی بخوره D: سرم شلوغ بوده اما خدا رو شکر خوش گذشته، کلی خندیدیم و ایشالا قراره بیشتر بخندیم، سه ردیف از اون پازل سخته
- خب همه جورشو دیده بودم....اینکه وقتی پنجره های ی خونتو تمیز میکنی (سلام انسی) یا می ری کارواش بارون بیاد، بزنه تمام زحماتو بر باد بده...اما پریشب دیگه شاهکار بود، از در کارواش اومدم بیرون بارون شروع شد یعنی محض رضای خدا یه ثانیه هم مهلت نداد که من روی تمیزی و به این ماشین بیچاره ببینم. انی وی بارون این روزا خیلی خوبه...دوسش دارم. - جمعه بازار یعنی زندگی... - هفته ی دیگه پنج شنبه و جمعه محک بازار خیریه ی هدایای نوروزی داره...امروز جلسه ی آماده سازی برای بازار داشتیم...تو این دو سال این اولین جلسه بود...یعنی من عاشق این سازمان هستم...جلسه گذاشتن، دوباره سازمان و برای همه معرفی کردن، ازمون خواستن اطلاعات دقیق و به روز رو به مهمانهای بازار بدیم...چه جوری فروشنده ی خوبی باشیم...برای رعایت نظم بازار چی کار کنیم و....یعنی تمام مسایلی که همیشه شفاهی گفته میشد به صورت اسلاید توسط مسئول بازار برامون دوباره گفته شد...رد پای دستور العمل های SGS (سازمانی که محک ازش گواهینامه داره...یه جورایی مثل ایزو...) دیده میشد و خوشحالم که بچه ها دارن تو مدیریتشون این چیزا رو رعایت می کنن...جای کاردینال خالی
برقراری یه رابطه اصلاً کار راحتی نیست، یا این روزها اصلاً چیزه راحتی نیست....منظورم رابطه ی عشق و عاشقی نیست دارم کلی حرف می زنم. از برقراری ارتباط با سپور (فکر کنم تا حالا این کلمه رو ننوشته بودم) محل و سلام علیک باهاش دارم میگم تا رابطه ی نزدیک با دوست و عاشق و فامیل...منظورم شروع کردن رابطه نیست منظورم شکل دادن یک رابطست، منظورم موندن تو یه رابطست...برای خیلی ها شروع کردن رابطه سخته برای خیلی ها نگه داشتن رابطه، بعضی ها first impression خوبی دارن زود یخ و میشکونند بعضی ها دیرتر...رابطه ها جنبه های زیادی دارند من الان میخوام راجع به dark side رابطه ها حرف بزنم، راجع به قیافه ی زشتی که یه رابطه میتونه داشته باشه، اصلاً اگه خیلی بخوای واقع گرایانه نگاه کنی هر رابطه ای که شروع کنی از همون ابتدا می تونه پتانسیل اینو داشته باشه که خیلی مزخرف جلو بره یا بالعکس عالی باشه، منظورم تو هر رابطه ای ها، چه رابطه اجباری با آدم مزخرف، آدمی که همیشه هست و باید حتی در پایین تر سطح باهاش رابطه داشته باشی یا یه رابطه ی فکر شده، انتخاب مناسب، یه رابطه ی خوب یه رابطه ی عالی، همشون همه ی رابطه ها رو میگ
- چقدر این بلاگر خنگه...دو تا پست قبلی و اول درفت کردم که مثلاً یادم نره چی میخوام بنویسم بعد که پست تکمیل شد و فرستادم دیدم تاریخ درفت و میزنه...یعنی تا این حد نمی فهمه؟ - خب یکی از دندون ها ی عقل و جراحی کردم، دکتر عزیزم تا کمر رفت تو دهان من بیچاره و من متعجب از حرکات ژانگولری که اون در میاره! خدا رو شکر با همدردی دوستان عزیزم چه در پالپ تاک و چه خارج از اون و همراهی خانواده به خیر گذشت فقط نمی دونم چرا دیشب لرز کرده بودم؟!! که خب مجدداً با تشکر از پدرو مادر عزیز که از چهار صبح نخوابیدن تا من خوابم ببره، موضوع حل شد. - هفته ی پیش بسی به یاد کاردینال بودم، خب دلم تنگ شده بود براش، یه جا هم کلی ازش quote کردم. - خب بعد از این که این لینک "جرات دارید برید تو این جاده ها" ی امیر موج و دیدم نظرم راجع به خیابان خطرناک عوض شد، کار جمهوری اسلامی درسته اساسی. من اشتباه کردم که به مدیریت شهریشون شک کردم! - خب وقتی پارسال با رییس سابق داشتیم برنامه می ریختیم و من اصرار داشتم که این یکشنبه ی بین التعطیلی رو هم تعطیل کنیم واقعاً فکر نمی کردم خودم نباشم که ازش لذت ببرم...امیدوارم بقیه
- با تشکر از انسی عزیز....این قیافه ی جدید اینجا رو دوست دارم...دوباره آنلاین شدم و تغییراتو دیدم...عاشق این سورپرایزای انسی ام...مرسی خب...نگار فونتش ریزه هنوز؟ از این بهتر نمیشه فکر کنم...انسی هم نتونست درست ترش کنه....طلسم شده...وبلاگمو چیز خورش کردن. - خب یهو زندگی شلوغ و سریع شد تا این حد که نرسیدم به موقع کتاب کتابخونه رو پس بدم یا تمدید کنم، با چهار روز تاخیر کتابو پس دادم و به مدت هشت روز جریمه شدم و نمی تونم کتاب بگیرم...خیلی قانون خوبی دارن و من الان متنبه شدم....سیلی خوبی خوردم الان. - کلاً یه مشکل دیگه ای که با خیابونای تهران دارم این خط کشی های عابر پیادشه...خب هر لحظه تغییر تو خیابونا دیده میشه....قبلاً چهارراه بوده الان یه طرفه شده...کلاً مسیر مستقیم کم شده...برای رسیدن به همه جا باید دور بزنی...خیر سرشون ترافیک روون کردن بعد یادشون رفته که خب دیگه اینجا دیگه چراغ راهنمایی نداره که قرمز بشه و عابر به خیال راحت! رد بشه...الان ترافیک روون شده ماشینه گردش به چپ و راست میکنه مثل بنز و عابر با فرهنگ هم چنان سر تقاطع از روی خط کشی رد میشه....حالا چقدر تصادف میشه یا چقدر با سخ
- چند سال پیش که بچه بودیم! مادر یکی از دوستام پس از بهم زدن رابطش با دوست پسرش از قول یه روانکاو بهش گفته بود که بشین برای طرف عزاداری کن. مدل سوم و هفت و چله...ما هم بهش گفتیم آره خب...اما کلی خندیدیم به قضیه...حالا این چند وقته دارم فکر میکنم که واقعاً به این عزاداریه احتیاجه...باید برای بعضی ها که دیگه تو زندگیت نیستن عزاداری کنی تا باورت بشه که دیگه نیستن...باید تکلیف این رابطه های رو هوا معلوم بشه خب...دوستی هایی که دیگه رنگ دوستی ندارند....خلاصه این unfinished relationships رو نرو الان، فکر کنم رسیدگی بهشون تا قبل از سال نو کار خوبی باشه. - با یکی از دوستام رفتیم مانیکور همون spa خوشگله، میگه از حالا برای عید وقت بگیرید...بابا کوتاه بیاین دیگه...الان زمستونه بذارید حداقل اسفند بشه بعد به فکر عید باشید، اه نمی ذارن ازخود لحظه آدم لذت ببره...لعنت به هرچی آینده نگریه D: - خب این کولی بازیای من (گیر دادن به وقت مانیکور) از اینجا نشات می گیره که دندانپزشک عزیز گفته بیا دو تا دندون عقل فک بالا رو دربیار! به نظر شما اگه چهارشنبه شب برم جراحی، پنجشنبه/ جمعه استراحت کنم شنبه ورم صورتم خو