پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۱۵
تصویر
دیروز با یه گروه حرفه ای رفتم کوه.واقعاً عالی بود جای همه خالی :) قرارا بود از کلکچال بریم توچال و با تله بیاییم پایین که یه آقاهایی که گویا یه مسئولیتی داشتن سرگردنه وایساده بودند و نمی ذاشتن کسی اون مسیر رو بره چون میگفتن اعلام شده خطر ریزش بهمن هست و نباید برید به جاش برید قله ی کلکچال و بزکوهی درونتون  رو اینطوری آروم کنید. گروه هم قبول کرد و به سمت قله رهسپار شدیم اما من و چند نفردیگه قله کوچیکه رو زدیم و اون بزرگه رونرفتیم چون چیز غریبی بود و برف زیاد داشت و احتمالاً زانوانمون رو به فنا می داد! در نتیجه یه جا نشستیموخوردیم و عکس گرفتیم که یکیش شد این چیزی که این بالا می بینید. دوری از طبیعت و قاطی شدن زیاد تو زندگی شهری تعادل آدمو بهم می زنه در عین حال طبیعت اونقدر اثرگذار هست که وقتی یه مدت کوتاهی هم بهش سرمیزنی برات معجزه می کنه، نه عکاسی خوب بلد هستم نه دوربین خوبی داشتم اما وقتی به این عکس نگاه می کنم، یاد هوای خوب، سکوت دوست داشتنی و اون منظره ی زیبا می افتم که سمت چپ نوک این کوه تهرانه و سمت راست کوهای البرز، حتی ایستگاه 5 توچال دیده می شد، خلاصه شارژی شدی
تصویر
میرزا قاسمیه، معلومه؟؟؟ جاتون خالی لاهیجان بودیم و من به عشق غذای گیلکی و دیدن طبیعت سبز حاضر به مسافرت به شمال شدم و گرنه کی تهران تو عید رو ول می کنه؟؟؟ تا حدود زیادی به اهدافم نایل شدم، به حدی که خوشمزه ترین غذای دنیا (کباب ترشه رستوران مهتاب لاهیجان) روخوردم و آرزوی چند ساله م هم برآورده شد با خانواده رفتیم "خمام"رستوران عاشوری ومن غذای اونجا رو بالاخره امتحان کردم، که بدون خوردن اون غذا نمرده باشم، یه روز هم رفتیم رامسر، کنار دریا و دیدن مناظر، که تا حد زیادی طبیعت خستگی رو از تنم به در کرد و من نسبتاً خوش اخلاق شدم. و پدر اذعان کرد که "نه،مث که اشتهای فیدلر باز شده، حالش هم بهتره و...." خلاصه خودم و بقیه روتوصیه می کنم به گشت وگذار در طبیعت که  تنها درمان سفر به طبیعت است. باشد که شفا یابیم.