پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۰۸
یک سال گذشت.یکساله که من "فول تایم "دارم کار می کنم.امشب داغ بودم و خوشحال اما کلن خیلی افتخار نمی کنم به موضوع.یه جشن کوچیک داشتم برای خودم بدین ترتیب که سه ساعت با یه رییس حرف زدم و حرف های خوب زدیم و فردا قراره مادربزرگ بیاد خونمون و من شام بگیرم به خاطره این یک سالگی.کلی خاطره ی خوب و بد دارم ولی واقعن مرسی از خانواده که کمک کردن به من تو این یه سال.روزهای کاریه سختی رو دارم می گذرونم اما امشب خوشحال بودم ومرسی از رییس که حس خوب بهم داد. ------------------- بی نوشت: خوب رییس مثل اینکه فقط یه شب می تونه حس خوب بده و خیلی زود انتقام گرفت D: تازشم رفتم دیدن یه رییس و دوست قدیمی که با یه دوست دیگه ازدواج کرده.خیلی خوب بود.یه سوال: کلن برم استعفا بدم؟ در ضمن خانواده رو هم شام مهمون کردم اما بابا حساب کرد D:
بالاخره سه تار دار شدم،با تشکر بسیار زیاد از هندونه.حالا باید بگردم دنبال کلاس و استاد. چه حس بدیه وقتی می دونی خراب کردی اما نمی دونی چی کار کنی،هم زمان هم یه عالمه کار داری و هم زمان ترش جلوی رییس سوتی دادی و رییس مثل این که گرفته بدجور.من این ماه اخراج نشم خیلییه.یه حسی می گه خیلی قضیه جدیه.خداوندگار خودش کمک کنه.با بد کسی در افتادم.طالع این ماهه من افتضاح بوده تا اینجا.ایشالا یه ستاره ای، سیاره ای چیزی جابه جا بشه یه ذره اتفاق های خوب برای من بیفته
آقای موج چون خیلی سر قیمت چک و چونه زد کلن از بین گزینه ها خذف شد.هندونه هم وقتی از مشهد برگشت بهش کار آموزی می دم ببینم اگه خوب جواب داد استخدامش می کنم D: از چهارشنبه ی گذشته یه اتفاق کاری جدید برام افتاد.روزهای زوج می رم دفتر مرکزی (مثلن ارتقاء یافقم) و روزهای فرد همون کار قبلی رو دارم برای همین دیگه برنامه ریزی برام نقش خیلی مهمی داره و هماهنگی تو کارم باید خیلی زیاد باشه از حالا ذوق دارم.دوست دارم 13/14/15 آذر برم مسافرت.شدید به سفر احتیاج دارم.کجا برم بهتره؟کیش ؟دیزین؟گچسر؟ و امثالهم؟لازم به ذکر است هدف از سفر یافتن آرامش، دوری از محیط حال حاضر،یافتن زمان برای تفکر،کم حرف زدن و یافتن انرژی و انگیزه برای ادامه ی حیات می باشد.در حال حاضر شدیدن خسته و عقب مانده از کارهایم می باشم