پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۰۸
هفته ی پیش خواب جفتشونو دیدم.این یکی که بار اولش بود اما اون یکی نه.تا حالا چند بار تو خوابم بوده اما اولین بار بود که آرامش داشتم.با اینکه جفتشون بودند.اولین بار بود که جلوی اون یکی احساس خنگ بودن نداشتم و حس می کردم کاری که می کنم اشتباه نیست. **************** یادته گفتم می خوام استعفامو بکوبم رو میزه رییس؟حالا فکر کنم تا چند روز دیگه اون برگه ی اخراج و بزنه تو سرم.گند زدم با این کار کردنم. **************** هه هه هه پرسپولیس و بایرن قهرمان شدند. **************** من فکر کنم تاریخ آپدیت اینجا رو بهتره با تاریخ نامزدی های دوستام یکی کنم.یه دوست جونه دیگم هم نامزدیشه چند هفته دیگه.نفر بعدی زود تر بره نامزد شه که من تند تند آپ کنم. **************** کنسرت لطفی بد نبود.وحشتناک طولانی بود به نظر ما.منم با همون دوست جونام رفتم که اکثرن با هم کنسرت می ریم.خیلی خوش می گذره.همه چیز رو نقد می کنیم به همی چیز کار داریم از این که چرا لطفی جوراب نپوشیده تا اینکه چرا سنتور زنش تو زدن مضراب ریز می لنگه؟دوست دارم کنسرت شجریان و برم.دست به دامن گاد هستم که یه دوست فداکارو سر راهم قرار بده دو نقطه دی

GoD Is BiG

مرسی که صحبت های پست قبلی رو اصلن به روم نیاوردید فکر نمی کردم به حرفم گوش بدید :)) یه هفت سالی هست که با دخی خاله ها هر وقت یه اتفاق با حال عجیب غریب می افته می گم الله اکبر البته .به یه لحن خاص که باید بشنوید.این روزا حس می کنم دارم به این خاطر سنگ می شم برای همین به جاش می گم God is big دو هفته پیش نامزدی دوستم بودم.عالی بود خیلی خوش گذشت.واقعن براش خوشحال بودم و هستم.برای خودش و نامزدش یه عالمه خوشبختی آرزو می کنم.چیزی که برام جالب بود اینه که شش هفت سال پیش تو یه روز پاییزی تو اون پیش دانشگاهی کذایی فهمیدم این همون دخترست که با خودش و برادرش چت می کردیم.اون روز اصلن دو هفته پیش و نمی دیدم هنوزم که یادش می افتم نمی تونم نخندم واقعن God Is BiG چند وقت پیش ها همایشی بود به مناسبت دکتر قریب. محک هم یه جای کوچیک اونجا داشت منم رفتم.تو همون چند ساعت با یکی از بچه های محک آشنا شدم.دو هفته پیش توی کارگاه ارتباط کودک محک که من دو سال منتظرش بودم دوباره دختر رو دیدم قیافمو باید می دیدی وقتی فهمیدم دختر دایی دوستمه.همونی که شاگردم بوده و دوست کسی که محک رو به من معرفی کرده.خوب این جور مواقع