GoD Is BiG

مرسی که صحبت های پست قبلی رو اصلن به روم نیاوردید فکر نمی کردم به حرفم گوش بدید :))
یه هفت سالی هست که با دخی خاله ها هر وقت یه اتفاق با حال عجیب غریب می افته می گم الله اکبر البته .به یه لحن خاص که باید بشنوید.این روزا حس می کنم دارم به این خاطر سنگ می شم برای همین به جاش می گم God is big
دو هفته پیش نامزدی دوستم بودم.عالی بود خیلی خوش گذشت.واقعن براش خوشحال بودم و هستم.برای خودش و نامزدش یه عالمه خوشبختی آرزو می کنم.چیزی که برام جالب بود اینه که شش هفت سال پیش تو یه روز پاییزی تو اون پیش دانشگاهی کذایی فهمیدم این همون دخترست که با خودش و برادرش چت می کردیم.اون روز اصلن دو هفته پیش و نمی دیدم هنوزم که یادش می افتم نمی تونم نخندم واقعن God Is BiG
چند وقت پیش ها همایشی بود به مناسبت دکتر قریب. محک هم یه جای کوچیک اونجا داشت منم رفتم.تو همون چند ساعت با یکی از بچه های محک آشنا شدم.دو هفته پیش توی کارگاه ارتباط کودک محک که من دو سال منتظرش بودم دوباره دختر رو دیدم قیافمو باید می دیدی وقتی فهمیدم دختر دایی دوستمه.همونی که شاگردم بوده و دوست کسی که محک رو به من معرفی کرده.خوب این جور مواقع فقط باید گفت God Is BiG
هفته ی پیش که با دخی خاله ها یه شام یهویی رفتیم بیرون دو تا دوستی رو دیدیم که آخرین نفرهایی بودند که فکرش و می کردم تو اون رستوران ببینم.اونم دقیقن روزی که با اون یکی دخی خاله کلی راجع بهشون حرف زده بودیم....
عاشق اینجور اتفاق ها هستم.از این که به خاطر این چیزای کوچیک خوشحال بشم کله ی همه رو بخورم و همیشه منتظر این اتفاق ها باشم خوشم میاد.این چیزای کوچیک قشنگ به اندازه ی هزار تا اتفاق بزرگ سورپرایزم می کنه فقط نمی دونم چرا همون گادی که دو هفته پیش این قدر سورپرایزم کرد الان منو نمی بینه که قیافم مثله مشت خورده هاست و خستم از حاشیه های سر کار.فکر کنم همین روزاست که یهو استعفا رو بکوبم رو میز رییس.البته دارم روش کار می کنم که این هفته ی سختی که داشتم اذیتم نکنه ولی تا الان که موفق نبودم.....

نظرات

Ng.A. گفت…
چه اتفاقات باحالی...
و خسته هم نباشی :) انشاله بدون استعفا روزهای خوب زود زود می رسه :)
امیرحسین گفت…
منم یه پسر خاله دارم که دقیقا" اینجور مواقع یه طور خاصی میگه الله اکبر!میخوام سرشو بکوبم به دیوار!! فکر کن داری یه چیز مهیج براش تعریف میکنی بعد وقتی اینطوری میگه اشک ادم رو در میاره!
‏ناشناس گفت…
1. کنسرت رفتی؟ خوش گذشت؟ من از دست دادم. خیلی دلم سوخت. اما می خوام کنسرت شجریان رو هر جوری شده برم. حیف امسال همایون نیست.
2. اصلاَ حال و حوصله درست حسابی ندارم این روزا. انگار اتفاق خیلی بدی برام افتاده. مثل اینکه کتک خورده باشم. نمی دونم چمه. قرارمو با دوستام به یه بهانه ای کنسل کردم. شب دو تا مهمونی دعوتم که هر دوشو می خوام بپیچونم.
3. با کارت مشکل داری؟ منم از کارم بدجوری زده شدم. دنبال کار جدید می گردم. تا کار بهتری پیدا کنم در می رم. یه دلیل حال گرفته بودنم همینه.
4. چه قدر کم می نویسی تازگیها؟
5. قربونت برم عزیزم. خوش حالم که بهت خوش گذشته و امیدوارم تو هم همیشه خوشبخت و شاد و سالم باشی.
6. تولد آیدن جات خیلی خالی بود. آیدین خیلی سورپرایز شد. اصلاَ انتظارشو نداشت. خیلی خوش گذشت. اما خیلی خسته شدم. تنهایی کارها رو کرده بودم.
7. خوش باشی دختر گلم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction