پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۰۷
دنیای رنگارنگ منو به بازی دعوت کرده.مرسی زیاد.ببین روابط اجتماعی با من چه می کنه! اگه به خودم بود شاید تا هفته ی دیگه هم به روز نمی شدم. خوب حالا بریم که داشته باشیم بازیو بهترین پست: والا از بس پست دارم تو این وبلاگ نمی دونم کدومو بگم ولی بیشتر این و این پست قبل از امروز رو دوست دارم معرفی: بیست و چهار ساله/مجرد/فارغ التحصیل/مشغول به کار/دارای یک عدد برادر و خانواده ی مهربان فصل و ماه و روز مورد علاقه:زیاد برام فرقی نداره گاهی اوقات تابستون گاهی تیر گاهی مهر.حساس نیستم رو این قضیه.اما اکثرن دوشنبه /پنجشنبه و جدیدن سه شنبه رو خیلی دوست دارم.برام روزهای خاص تری هستند رنگ:واقعن بستگی داره رنگ چی باشه.گاهی اوقات سبز یشمی موسیقی: به شخص خاصی خیلی وابسته نیستم.بیشتر سبکی دنبال می کنم و آهنگ های زیبا رو.اما عاشق ویلون کنسرتوی بتهوون هستم به اضافه ی شاهکارهای کلاسیک اروپا.موسیقی سنتی ایران/نواحی/محلی رو دوست دارم.عاشق سازهای زهی زخمه ای شرق و غرب ایرانم.در ضمن هارد راکم علاقمندم بدترین ضد حال:نا موفق بودن نقشه ی فرار من و دوستم از سرویس مدرسه در سن هشت سالگی و شکست مفتضحانه ی ما که منجر به ا
شش ماهه اول امسال مخصوصن تو تابستون تو خیابونا پروانه زیاد می دیدم.نکنه حالا که پاییز شده پروانه هام مخصوصن اونی که همیشه تو سر بالایی فرشته می دیدمش بره؟؟؟؟
داشتم می گفتم...پونزدهم به کمک یه دوست جون عزیز که برام بلیط گرفته بود رفتیم کنسرت علیزاده از چهار پنج ماه قبل که خبر کنسرت وخوندم بی صبرانه منتظرش بودم.برام خیلی شب بزرگی بود مخصوصن برای اینکه این چند وقته هی با فامیل ها و اطرافیانش آشنا می شدم. شب کنسرت هم چند تا دوست عزیز و دیدم که باعث شیرین تر شدن اون شب شد تو حال و هوای نقد حسابی برنامه نیستم دوست دارم خیلی غیر حرفه ای امشب نظرم و بگم واقعن لذت بردم. اما یه چند دقیقه ی اول که بداهه نوازی بود گیج می زدم شاید چون خیلی وقت بود که عادت خوب گوش دادن واز دست دادم. خوب و راحت دنبال نکردم اما بعدش برگشتم یعنی علیزاده و خلج منو برگردوندند.تنبک خلج واقعن متفاوته همین طور استیل زدنش که برای من عجیب بود بر عکس علیزاده که این قدر قشنگ و راحت تار و تو بغلش گرفته بود که فکر می کردی جزیی از وجودشه.جفتشون سنگ تموم گذاشتن فکر کنم پونزده دقیقه ی آخر بود که یه سیم تارش پاره شد اما ادامه داد.آخرای این بخش دیگه من رو هوا بودم قسمت دوم با گروه همراه شدند و علیزاده هم شورانگیز می زد.جهانبانی و نیما و صبا هم بودند.من این چند سال اخیر علیزاده رو تو گروه
از هفته ی پیش تا حالا کلی اتفاقات خوب و بد افتاده.چون وحشتناک سرما خوردم یه توضیحات کمی میدم نقدن.چهاردهم تولد داداش خوشگلانسم بود امیدوارم از جشن خانوادگی کوچیکش لذت برده باشه.پانزدهم رفتم کنسرت علیزاده ی عزیز .تا همین جا بسه بهتر شدم میام مفصل توضیح می دم
اوه اوه چه گردو خاکی اینجا گرفته.باشه بعدن میام فیکسش می کنم الان وبلاگ و این چیزا مهم نیست زندگی من از ریشه گردوخاک گرفته شدیدن به کسی احتیاج دارم که منو نجات بده.کسی که بتونه برام برنامه ریزی کنه تلفن هامو بزنه با همه برنامه ها رو هماهنگ کنه تازه و تو برنامش جایی برای استراحت وبرنامه های تفریحی هم بذاره.کککککممممممممکککککک