یک سال گذشت.یکساله که من "فول تایم "دارم کار می کنم.امشب داغ بودم و خوشحال اما کلن خیلی افتخار نمی کنم به موضوع.یه جشن کوچیک داشتم برای خودم بدین ترتیب که سه ساعت با یه رییس حرف زدم و حرف های خوب زدیم و فردا قراره مادربزرگ بیاد خونمون و من شام بگیرم به خاطره این یک سالگی.کلی خاطره ی خوب و بد دارم ولی واقعن مرسی از خانواده که کمک کردن به من تو این یه سال.روزهای کاریه سختی رو دارم می گذرونم اما امشب خوشحال بودم ومرسی از رییس که حس خوب بهم داد.
-------------------
بی نوشت: خوب رییس مثل اینکه فقط یه شب می تونه حس خوب بده و خیلی زود انتقام گرفت D: تازشم رفتم دیدن یه رییس و دوست قدیمی که با یه دوست دیگه ازدواج کرده.خیلی خوب بود.یه سوال: کلن برم استعفا بدم؟
در ضمن خانواده رو هم شام مهمون کردم اما بابا حساب کرد D:

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction