غم قورت داده شده

- چند سال پیش که بچه بودیم! مادر یکی از دوستام پس از بهم زدن رابطش با دوست پسرش از قول یه روانکاو بهش گفته بود که بشین برای طرف عزاداری کن. مدل سوم و هفت و چله...ما هم بهش گفتیم آره خب...اما کلی خندیدیم به قضیه...حالا این چند وقته دارم فکر میکنم که واقعاً به این عزاداریه احتیاجه...باید برای بعضی ها که دیگه تو زندگیت نیستن عزاداری کنی تا باورت بشه که دیگه نیستن...باید تکلیف این رابطه های رو هوا معلوم بشه خب...دوستی هایی که دیگه رنگ دوستی ندارند....خلاصه این unfinished relationships رو نرو الان، فکر کنم رسیدگی بهشون تا قبل از سال نو کار خوبی باشه.
- با یکی از دوستام رفتیم مانیکور همون spa خوشگله، میگه از حالا برای عید وقت بگیرید...بابا کوتاه بیاین دیگه...الان زمستونه بذارید حداقل اسفند بشه بعد به فکر عید باشید، اه نمی ذارن ازخود لحظه آدم لذت ببره...لعنت به هرچی آینده نگریه D:
- خب این کولی بازیای من (گیر دادن به وقت مانیکور) از اینجا نشات می گیره که دندانپزشک عزیز گفته بیا دو تا دندون عقل فک بالا رو دربیار! به نظر شما اگه چهارشنبه شب برم جراحی، پنجشنبه/ جمعه استراحت کنم شنبه ورم صورتم خوب میشه؟ میتونم حرف بزنم؟ به کارام برسم؟ اصلاً درد داره نه؟ وحشتناک؟ یه کم بهم دلداری بدید پیلیز!
- کلاً هفته ی شلوغی بود...اما نکته ی جالبش Horoscope های یاهو بود، فکر کن من شنبه با بللی رفتم خرید شب دیدم برام اینو زده:
The urge to take off for some serious shopping will be tough to resist, but do try. Evaluate your budget and the purchase you want to make. If it's something for your home, or a total necessity, you might be perfectly justified. If it's just shopping in general that you're craving, and you don't need anything, why not channel this energy elsewhere? What's underneath this urge to purchase?
خب نمیشد اینو زودتر بهم میگفت مثلاً جمعه که من حواسم باشه، یکشنبه یه تلفن بهم شد که اعصابمو بهم ریخت دوباره من شب دیدم برام نوشته:
You're not quite sure of what's going on with a friend or coworker, but you know you don't
like it. They've been acting oddly for some time, but today it seems to have come to a head. The one thing you're sure of is that the anger and jealousy they're turning in your direction aren't deserved. Still, you'll be able to put your hurt feelings aside and be rational. Nice going. It won't be easy, but you'll be so proud of yourself afterward.
خلاصه این داستان گاهی با نمک میشه، یه دوره بود چند ماه پیش که انگار فال وزانه ی یاهو رو برای من نوشته بودن مثل اینکه داره دوباره تکرار میشه. من که اعتقادی بهش ندارم اما برای سرگرمی چیز خوبیه :) (دیدی اینایی رو که هر روز میرن فال قهوه و ورق بعد آخر روز اینو میگن! مدیونی اگه فکر کنی من به این یاهو اعتقاد دارم).
- دوشنبه جلسه ی امیر و زهرا بود...من پارسال و نبودم...به نظرم بد نبود...امیدوارم اونایی که بودن هم همین حسو داشته باشن...من که زیاد حرف نزدم که؟؟ (عادت قدیمیه دیگه به بزرگی خودتون ببخشید، مجلس ساکت باشه من نمی تونم مثل بچه ی آدم بشینم D:) مرسی از زهرا بابت پذیرایی.