برقراری یه رابطه اصلاً کار راحتی نیست، یا این روزها اصلاً چیزه راحتی نیست....منظورم رابطه ی عشق و عاشقی نیست دارم کلی حرف می زنم. از برقراری ارتباط با سپور (فکر کنم تا حالا این کلمه رو ننوشته بودم) محل و سلام علیک باهاش دارم میگم تا رابطه ی نزدیک با دوست و عاشق و فامیل...منظورم شروع کردن رابطه نیست منظورم شکل دادن یک رابطست، منظورم موندن تو یه رابطست...برای خیلی ها شروع کردن رابطه سخته برای خیلی ها نگه داشتن رابطه، بعضی ها first impression خوبی دارن زود یخ و میشکونند بعضی ها دیرتر...رابطه ها جنبه های زیادی دارند من الان میخوام راجع به dark side رابطه ها حرف بزنم، راجع به قیافه ی زشتی که یه رابطه میتونه داشته باشه، اصلاً اگه خیلی بخوای واقع گرایانه نگاه کنی هر رابطه ای که شروع کنی از همون ابتدا می تونه پتانسیل اینو داشته باشه که خیلی مزخرف جلو بره یا بالعکس عالی باشه، منظورم تو هر رابطه ای ها، چه رابطه اجباری با آدم مزخرف، آدمی که همیشه هست و باید حتی در پایین تر سطح باهاش رابطه داشته باشی یا یه رابطه ی فکر شده، انتخاب مناسب، یه رابطه ی خوب یه رابطه ی عالی، همشون همه ی رابطه ها رو میگم...همشون میتونن اون پتانسیل dark side و داشته باشن، همیشه می تونی گند بزنی همیشه این پتانسیل وجود داره، می تونه یه طرفه باشه یا دو طرفه -گند زدن و میگم-....به علتی که به رابطه ها گند زده میشه کاری ندارم، اصلاً هر چی...به این که مقصر کیه کاری ندارم...دارم راجع به زمان بالقوه شدن اون پتانسیله حرف میزنم، دارم راجع به لحظه ی دعوا حرف میزنم، دارم راجع به دعواهای شدید حرف میزنم، دارم راجع به زمانی حرف میزنم که طاقت دو طرف طاق!؟ شده همه چی و میریزن وسط...دعوا میکنن، همدیگرو حرص میدن محکوم میکنن فحش میدن شاید، یا نه مودبانه دعوا میکنن، تیکه میندازن، طعنه دار حرف میزنن، دارم راجع به خط قرمز هر رابطه به طور منحصر به فرد جدا از هر رابطه ی دیگه با توجه به تعریف اون رابطه حرف میزنم....حتی دارم راجع به زمانی که بهش میگی "باید باهام حرف بزنیم" یا " میدونستی من فلان روز که فلان چیزو گفتی ناراحت شدم" حرف میزنم...وقتی که می دونی روز خوبی برای رابطتون نیست، البته بعضی اوقات دعوا میکنی که بهتر بشه نه منظورم اینه که وقتی دعوا از رو ناراحتیه....دارم راجع به اون لحظه حرف می زنم...گذر از اون لحظه ها راحت نیست نه فقط برای من دیدم برای خیلی ها سخته، سخته به آدمها بگی کارشون اشتباه بوده، رنجیده شدی به خاطرشون...سخته دعوای منصفانه بکنی، سخته تو دعوا خودخواه نباشی، سخته تاثیر گذار باشی، سخته...آدمها سخت شدن...سخت شدن برای پذیرفتن، سخت شدن برای منصف بودن، همه تو یه حالت ناخودآگاه قانون جنگل هستن، نشنیده، دعوا نکرده تو گارد هستند، معنی محبت عوض شده...منطق مشترک پیدا نمیشه...مگه منطق می تونه نسبی باشه آخه؟ آدم ها نمی خوان بشنون.....اصلاً سخته دعوا کنی بعد همه چیز مثل قبل بشه، یا کسی اون اندازه که حقش نیست نرنجه...اصلاً گوش دادن، شنیدن حرفی که میزنی نه چیزی که دوست دارن برداشت کنن سخت شده....حالا به هر دلیلی با هر شخصیتی تو هر رابطه ای وقتی اون لحظه می رسه باید بتونی خوب ردش کنی...درست ردش کنی...منصفانه ردش کنی، حق خودت از بین نره حق کسی و نگیری...سخته...نمی دونم غریزیه یا مهارت ، آدم های کمی تو زندگیم دیدم که با همون کیفیت که گفتم رد میشن از اون لحظه...بارزترینشون خاله مه ...کلاً تو خانواده ی مادری ژنی ه فکر کنم...هر کدومشون یه تخصصی دارن تو رابطه ها اما انصافاً خاله عزیزم عجیبه (مامان انسی منظورمه)...فکر کنم اسمشو بذارم توانایی بهتر باشه...دوست دارم بتونم این توانایی و داشته باشم...به هر حال برای همه اون لحظه پیش میاد باید آماده بود باید یاد گرفت حتی درست دعوا کرد...باید یاد گرفت بعد از دعوا چی کار کرد.....حتی با سپور/ راننده تاکسی/ دوستت....
نمی دونم تونستم بگم منظورم چی بود یا نه!!؟ اما باید میگفتم بالاخره چند وقته ذهنمو مشغول کرده...می تونین در دوران کار آموزی من با من دعوا کنید بعد فید بک بدید خوب بوده یا نه! :)

نظرات

‏ناشناس گفت…
elahiiii man bemiram ke to inhame vaght in harfaro nigah dashte boodi narikhte boodi biroon bara hamine ke 20 bar kalameye rabetaro be kar bordi va 10-15 bari kalameye davaaro.......vali khodayi man ba hame harfat movafegh boodam vali aslan doost nadaram ba to dava konam chon mitarsam kam biyaram khodayi ..az bande feedback nakha plz lool kisses
Fiddler گفت…
قربونت برم که منو درک میکنی...به قول معروف: ما خیلی خوبیم
امیرحسین گفت…
چه جالب. اینطوری دقیق تا حالا به یه رابطه نگاه نکرده بودم. برم شروع کنم از امشب تمرین دعوا کردن و اینکه میتونم ازش رد بشم یا نه!( یعنی منظورت با ماشین از روی طرف رد شدنه دیگه؟!) فک کنم بتونم! امشب امتحان میکنم!!!!
Vah گفت…
فید یه سوالی ذهنم و مشغول کرده، اون لینک ام اس ان چیه اونجا ؟ :)
Fiddler گفت…
be nokteye khubi eshare kardi :))))))))))))....man msn o be har site dg tarjih midam, yani tarkibe msn makhsusan bakhshe entertainment esh ba yahoo sport ghashang mitune mano mashghul kone :)
‏spa گفت…
دعوا را از عربده کشی و چوب ورداشتن و چاقوکشی به بعدش چیز جذابی یافتم.هاها! در واقع تئوری بنده اینه : سکوت سکوت سکوت (جهت پیشگیری از بروز بگومگو تیکه یا هر چی) اگه جواب نداد همون عربده کشی و چوب ورداشتن و چاقوکشی :)
فرزین گفت…
نفهمیدم چی گفتی از اول توضیح بده لطفا
‏Belli گفت…
هوم، من کاملا درک کردم چی گفتی...شدید فهمیدم!
نظر من فکر کنم بدونی در این مورد، ولی بازم از پشت همین تریبون مشت می زنم تو دهن همه دشمنام! و میگم که
رابطه ی که به یه چ.س بنده، همون بهتر نباشه!


من واسه ادمای دور و برم چند تا گزینه دارم! گوزینه هم میشه گفت!
1. دوست
2. آشنا
3. بی تفاوت
4. دشمن خونی و پدرکشتگی!

حالا این دوست و اشنا چه فرقی داره؟ یعنی من با هر کسی که باهاش رابطه دارم و بیرون میرم و میگم می خندم...لزوما دوست من نیست...
دوست کسیه که توی توی حلقه درونی شخصیتت و زندگیت راش بدی...اون طرف میشه دوستت...پس وقتی کسی به این اندازه تو زندگی من وارد شد، انتظارم ازش اینه که باهم راحت و بدون رودرباسی باشیم و از هم نرنجیم یا اگه رنجدیدیم مثه ادم حرف بزنیم و همه چی مثه قبل باشه!

حالا اگه یه نفر که من باهاش رک بودم و بهش گفتم فلان کارت اشتباس و یا من ازت رنجیدم...و اون گفت به درک! اینا...
من یا از حلقه ی دوست میبرمش تو اشنا، و یا از اشنا می برمش تو بی تفاوت! کلا یه پله نزول می کنه!

البته اینم بگم، اینطوری نیست که تامن بگم بالا چشمت ابروه و اون بهش برخورد، از همون لحظه دیگه دوستی تمومه، نه، بستگی به مهم بودن رنجش، و یا مقداری که تو برای طرف مایه گذاشتی( چه احترام گذاشتن، چه عشقی و محبتی و چه وقتی ) اون لحظه ی نزول پله! متفاوته!

ولی من از اینکه یکی از من دلخور بشه و بعد مثلا واسه اینکه رابطه خوب بمونه هیچ وقت به من نگه، از این بیشتر ناراحت میشم تا بهم بگه...
من اگه با کسی رکم، انتظار رک بودن هم دارم...اگه از من ناراحتی بیا بگو، چرا اعصاب خودتو خورد می کنی؟ سر موضوعی که شاید به راحتی 2 جمله من توضیح بدم و همه چی حل بشه...یا حتی معذرت خواهی کنم.
بنابراین، تا وقتی کسی به من چیزی نگه، من با عقل خودم و عقل اجتماعی خودم، رابطه رو می سنجم، و تصمیم میگیرم...ولی لزوما عقل من و تو با هم دریچه ی دیدش، یکی نیست...پس بهتره وقتایی که احساس میشه اینجا رنجشی ایجاد شد، سریعا گفته بشه که به دوستی لطمه نزنه...

و گرنه میفتی تو یه سیر باطل: من که می دونم منظورش چی بود! از نحوه نشستن تا دستشویی رفتن طرف رو به حساب خودت و اینکه از تو متنفره و باهات مشکل داره تفسیر میکنی!

مثلا تو که کم میری خونه ما دستشویی، من به این حساب میزارم که تو عاشق منی و نمی خای حتی 1 لحظه از من دور باشی!
‏ناشناس گفت…
تو چرا واقعا فک می کنی همه ی اونایی که بات سرو کار دارن و ادب رو این طوری که تو فرهنگ تو رشد کرده رعایت نمی کنن و منوقعی که عیبشونو می گی ازت با لبخند نمی پذیرند و ...
می دونی چیه به نظر تو دست داشنتن تو این همه تکثیر و تکرار خود باسه آدم ظاهر بینی نمی آره.؟.این که دیگه تحمل همه چیز رو نداری...من تو رو نمی گم هاْ! بعضی شبا ...یا این که به تدریج همه ی احساسای مخالف تو روند تکامل این احساسای ارزشمند این هایی که روزی برای یه خطشون سر و دست می شکوندی بازنده در می آن و به تدریج به یه موج بدون افت و خیز می رسن که جربزه شو از آوا می گیره...نمی خوام بگم تو هم اینو می خوای نمی خوام این جوری باهات کنم...پایینت بیارم من ارزش تو رو احساس تو رو می دونم...من خودم می میرم برای کسی که اینو یا من زیر لبش جمبه نکنه...هر شب اینجوری نبودم شاید ولی ارزششو نداره یه دعوای حسابی راه بیفته؟

آرزو

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction