من و آژانس
قبل از یه طرفه شدن ولیعصر:
راننده: کجا تشریف می برید؟
من: گاندی خیابان...لطفن
صحبت های من و راننده ها معمولن در مورد غبار و آلودگی هوا و جنبش سبز و موضوعات روز بود مخصوصن اگه من و از قبل می شناختن. با بعضی ها هم اصلن حرف نمی زنم. خدافظی می کردیم و اونا روز خوبی برای من آرزو می کردن منم می رفتم سر کار.همه چیز خوب و خوش بود.
بعد از یه طرفه شدن ولیعصر روزهای اول:
راننده: کجا تشریف می برید؟
من: گاندی خیابان...لطفن
راننده: وااای... اینا اصلن فکر نمی کنن معلوم نیست کی این طرح یه طرفه شدن ولی عصر و داده...از کجا بریم که خلوت باشه؟ الان که خوبه خانم بذار اول مهر بشه مدرسه ها باز بشه....نیم ساعت دیگه نمیشه رفت سمت ونک و .....
و من هم تا جایی که امکان داشته باشه بهشون پیشنهاد مسیر می دادم که دیروز این مسیر و رفتیم خوب بود یا از فلان جا هم میشه رفت....یکی از راننده ها هم غر نزد اصلن من و رسوند و در کمال تعجب و در مقابل قیافه ی بهت زده ی من 500 تومن بیشتر گرفت چون رفت از جنوب به شمال گاندی اومد که تو ترافیک نمونه!!!
دیروز آژانس از گاندی تا خونه 500 تومن از من بیشتر گرفت چون 10/15 دقیقه من معطلش کردم. خیلی از راننده ها پول می گیرن برای تاخیر اما برام سنگین بود چون من تقریبن هر روز از این آژانس ماشین می گیرم...به راننده هم گفتم من ماهی فلان قدر به آژانس شما دارم میدم چن دقیقه نمی تونین صبر کنید؟؟؟ البته خودم می دونم که الکی بهش پریدم اما این روزا راننده ها یه کم رو نروم هستن...نمیشه کسی غر نزنه؟؟؟ بذارید ببینیم اینا آخر سر با این خیابون چی کار می کنن!!! این راننده ها سندیکا ندارن اعتراضشونو اونطوری پیگیری کنن که سر من غر نزنن؟؟؟ خلاصه همین یه ارتباطم با راننده ها خوب مونده بود که اونم به لطف سازمان های ذیربط از ین رفت. سعی می کنم دیگه ترک اعتیاد کنم این قدر آژانس نگیرم.
-----------------
بوی پاییز و حس می کنی؟؟؟ چقدر این هوا رو دوست دارم...این تغییری که تو تابستون میشه، آفتاب دیگه مثل قبل نمی سوزونت اما هوا گرمه، نسیم تو هوا هست زیاد، پاییز نرسیده اما قشنگ روز به روز رفتن تابستونو حس می کنی...این تغییر فصل ها من و زنده می کنه...وقتی آب و هوا تو اون بازه ی زمانی تغییره....وقتی هنوز فصل قبلی تموم نشده، وقتی هنوز فصل جدید جا نیفتاده....هوا هوای عاشق شدنه...بذار روزها جلوتر برن، میبینی حالا....
-----------------
سیاست و بوسیدم گذاشتم کنار، فقط تیتر اخبارو می خونم و نبوی، یا می خندم یا که کلن هیچ احساسی بروز نمی دم، می خوام درس بخونم گوش شیطون کر، دلم برای درس خوندن منظم تنگ شده.
پ.ن. الان اتفاقی رفتم سایت ابطحی دیدم داره از زندان آپ می کنه، فقط قصد اطلاع رسانی داشتم و گرنه شما که می دونید من سیاست و بوسیدم گذاشتم کنار!
راننده: کجا تشریف می برید؟
من: گاندی خیابان...لطفن
صحبت های من و راننده ها معمولن در مورد غبار و آلودگی هوا و جنبش سبز و موضوعات روز بود مخصوصن اگه من و از قبل می شناختن. با بعضی ها هم اصلن حرف نمی زنم. خدافظی می کردیم و اونا روز خوبی برای من آرزو می کردن منم می رفتم سر کار.همه چیز خوب و خوش بود.
بعد از یه طرفه شدن ولیعصر روزهای اول:
راننده: کجا تشریف می برید؟
من: گاندی خیابان...لطفن
راننده: وااای... اینا اصلن فکر نمی کنن معلوم نیست کی این طرح یه طرفه شدن ولی عصر و داده...از کجا بریم که خلوت باشه؟ الان که خوبه خانم بذار اول مهر بشه مدرسه ها باز بشه....نیم ساعت دیگه نمیشه رفت سمت ونک و .....
و من هم تا جایی که امکان داشته باشه بهشون پیشنهاد مسیر می دادم که دیروز این مسیر و رفتیم خوب بود یا از فلان جا هم میشه رفت....یکی از راننده ها هم غر نزد اصلن من و رسوند و در کمال تعجب و در مقابل قیافه ی بهت زده ی من 500 تومن بیشتر گرفت چون رفت از جنوب به شمال گاندی اومد که تو ترافیک نمونه!!!
دیروز آژانس از گاندی تا خونه 500 تومن از من بیشتر گرفت چون 10/15 دقیقه من معطلش کردم. خیلی از راننده ها پول می گیرن برای تاخیر اما برام سنگین بود چون من تقریبن هر روز از این آژانس ماشین می گیرم...به راننده هم گفتم من ماهی فلان قدر به آژانس شما دارم میدم چن دقیقه نمی تونین صبر کنید؟؟؟ البته خودم می دونم که الکی بهش پریدم اما این روزا راننده ها یه کم رو نروم هستن...نمیشه کسی غر نزنه؟؟؟ بذارید ببینیم اینا آخر سر با این خیابون چی کار می کنن!!! این راننده ها سندیکا ندارن اعتراضشونو اونطوری پیگیری کنن که سر من غر نزنن؟؟؟ خلاصه همین یه ارتباطم با راننده ها خوب مونده بود که اونم به لطف سازمان های ذیربط از ین رفت. سعی می کنم دیگه ترک اعتیاد کنم این قدر آژانس نگیرم.
-----------------
بوی پاییز و حس می کنی؟؟؟ چقدر این هوا رو دوست دارم...این تغییری که تو تابستون میشه، آفتاب دیگه مثل قبل نمی سوزونت اما هوا گرمه، نسیم تو هوا هست زیاد، پاییز نرسیده اما قشنگ روز به روز رفتن تابستونو حس می کنی...این تغییر فصل ها من و زنده می کنه...وقتی آب و هوا تو اون بازه ی زمانی تغییره....وقتی هنوز فصل قبلی تموم نشده، وقتی هنوز فصل جدید جا نیفتاده....هوا هوای عاشق شدنه...بذار روزها جلوتر برن، میبینی حالا....
-----------------
سیاست و بوسیدم گذاشتم کنار، فقط تیتر اخبارو می خونم و نبوی، یا می خندم یا که کلن هیچ احساسی بروز نمی دم، می خوام درس بخونم گوش شیطون کر، دلم برای درس خوندن منظم تنگ شده.
پ.ن. الان اتفاقی رفتم سایت ابطحی دیدم داره از زندان آپ می کنه، فقط قصد اطلاع رسانی داشتم و گرنه شما که می دونید من سیاست و بوسیدم گذاشتم کنار!
نظرات
در ضمن شما حالا چرا انقدر با آژانس میری؟! پولش رو اگه یکسال جمع کنی یه بی ام و ایکس تری میتونی بخری که!