برای ثبت در تاریخ و به عنوان صدمین پست: کاردینال امروز برای من، رییس مستقیمم و سرپرست یه واحده دیگه سبد گل و شکلات فرستاد. کارش واقعن قشنگ بود همین طور سلیقش. دروغ چرا الان که آخره شبه و ساعت 9 از جلسه با کاردینال اومدیم بیرون احساس تنهایی سازمانی میکنم و یه کم نگرانم که جای من اونجا هست یا نه؟ اما نمی تونم منکر کار قشنگ کاردینال بشم. هنوز سرما خوردگیم خوب نشده اصلن نمی کشم عکس گلمو بذارم. در اسرع وقت ایشالا
- از چند سال پيش با برادره و دخي خاله ها شروع كرديم متفاوت سلام و خداحافظي كردن با هم، اولش فقط براي خنده و شوخي و مسخره بازي بود اما الان كه فكر ميكنم مي بينم ديگه باهاشون نتونستم درست حسابي سلام عليك كنم، يكي ديگه از اهداف اين پروژه ي مهم تنوع هم بوده به هر حال (جلوگيري از تكرار كليشه ها و اين حرف ها...)، حالا اين داستان شده عادتم ديگه با دوست هاي صميمي هم يه جور خاص صحبت رو شروع مي كنم، اصلاً يه سيستم اتوماتيكي شده خودش كه هر چند وقت يه بار با يك عبارت خاص حرف هام شروع ميشه بعد عبارت كهنه ميشه و يكي جديد مياد، اما! يه سري كلمات هستند فقط بين منو يه سري از دوست هام استفاده مي شن يا مي شدند و ديگه عمومي نبودند حالا وقتي يكي همينطوري و بي خبر اون كلمه رو بهم ميگه نمي تونم همونطوري جواب بدم، تمام خاطراتم با طرف مياد تو ذهنم انگار كلمه هه مال اون آدمه شده....قفل مي شم خيلي معمولي جواب ميدم ميرم پي كارم. - كانون يوگا ماهي يك بار توي سايتش خبرنامه منتشر مي كنه، يكي از بخش هايي كه من خيلي دوست دارم معرفي يكي از حركات يوگاست، خيلي ريز نحوه ي انجام حركت و مي گه. اين ماه "شالاب آس...
نظرات
این آدم چه نسبتی با شما داره که گل میده!
خودت رو سریعا به نزدیکترین کلانتری معرفی کن!!!
خجالت نکشیا ! یه مهونی هم نده خوب ؟؟؟؟