عمل خوبی بود خدا رو شکر.حداقل تا اینجاش که خوب بوده.سه روز اول در حال احتضار بودم از درد و چشمامم نمی تونستم باز بذارم.کم کم بهتر شدم.مامان و حسین که خیلی کمکم کردن بقیه اعضای فامیل هم تو و اون برف و سرما یه عالمه شرمنده کردن.سر زدنهای پی در پی یکی ازخاله ها و یه تلفن و اس ام اس از دو تا دوستی که انتظار نداشتم خیلی تاثیر مثبتی تو حالم داشت.دیگه خبر به دنیا اومدن نوک مداد که جای خود دارد.در پیشرفت احوالم بگم خدمتون که مامان خانم بالاخره دیروز اجازه ی رانندگی داد و زندگی به کاممون شیرین شد.دو هفته دربست و این حرف ها دهن آدم و بدجور سرویس می کنه.دلم برای اینجا تنگه.بازم سر می زنم

نظرات

Ng.A. گفت…
وای... ببخشید من سر نزدم و احوالپرسی نکردم.... خوشحالم که بهتری و ببخشید باز هم :) امیدوارم به زودی خوب خوب بشی :)

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction