یه وقتایی که آدم زیاد کار داره یا باید کارهای سخت و مهمشو تموم کنه، تمرکز کردن و نشستن سر اون کار اراده ی عجیبی می خواد که من ندارم برای همین ذهنم برای همه چیز فعال و خلاق می شه به جز حل مسئله ی پیش رو، این روزها که درگیر پیدا کردن نقطه ی تعادل پیشرفت کار و زندگی و جلو بردن هشتصد تا task کاری و سه چهار تا برنامه ی تفریحی بعد از کار هستم دریغ از یه ذره تمرکز، عوضش ذهنم درگیره مسائل زیره:
1. هوا خیلی آلوده ست ای کاش که بارون بیاد
2. چرا مردم راننده های اسنپ و پررو کردن و ما باید پیاده بریم به اونا برسیم تا اینکه اونا دور بزنن بیان پیش ما؟
3.  آیا طراح سینما آزادی از اول به فکر فضاهای تبلیغاتی و خوراکی سینما بوده یا نه؟ چرا این سینما اینقدر شلوغو سرگیجه آوره؟
4. پارسال این موقع بارون داشتیم؟
5. لحن حرف زدن ما زن هایی که کارمونو شخصیت اجتماعیمون مهمه برامون چه گاهی یک جور و حال به هم زنه
6. چطوری می شه زبان ارمنی و چینی رو به سرعت یاد گرفت؟
7. ماشین بخریم یا گربه بیاریم تو پارکینگ؟
8. ای کاش کردیت کارد داشتم می شد تمام مدت درس آنلاین بردارم
9. یعنی season بعدی house of cards چی میشه؟
10. چی کار کنم که علمی تر بحث کنم تا احساسی تر؟ مثل اون آقاهه که نصفه ی منشور کوروش رو پیدا کرده بود
11. چه جالب که مادر ها در تلگرام استیکرهای متفاوت تری از بقیه گروه ها دارن، شخصیت "مادر" شان بر هر تعریف دیگری می چربد
و .....




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده