ما آدم ها گاهی سخت می شویم، شاید هم اکثراً سخت هستیم، با حساسیت هایمان همدیگر را جان به لب می کنیم اما خودمان را محق می دانیم، با کلماتی مثل حریم شخصی، عقیده، فرهنگ، تربیت این حساسیت ها رو  توجیه و تعریف می کنیم اما جدای از تعریف ها، انسان ها و حساسیت هایشان برای من طبقه بندی های زیر را دارند:
1. تو سریال "grey's anatomy" به نکته ی خوبی اشاره می کنه، می گه بزرگترین اندام انسان، پوستشه، به نظر من طبقه بندی حساسیت آدم ها نسبت نزدیکیه آن حساسیت ها به سطح پوسته....گروه اول آدم های حساس، حساسیت ها شون نه زیر پوستشونو نه رو سطح پوست، اونها اونقدر حساسن که حساسیت هاشون تا 30 سانت هاله طور اطراف پوستشونه، به هیچ عنوان نمی تونی بهشون نزدیک شی، "لیزر بندی" کردن خودشونو با حساسیت هاشون و اگه مثل خودشون نباشی 4/5 بار که از روت رد شدن می فهمی باید چی کارشون کنی، مدل زنده ی خوب این گروه میشه زن دایی پدرم، که نتنها خودش سوپر حساسه، پیش فرضش هم اینه همه ی آدم ها اینطوری هستن، به همین خاطر زود می فهمی باید باهاش چی کار کنی، ساعت 2 تا 4 بهش زنگ نمی زنی و اونم فکر می کنه  تو خوابی بهت زنگ نمی زنه، مراقب معانی لایه ای کلماتی که استفاده می کنی باید باشی از اون طرف هم اونم بلده با کلمات منظورشو به تو برسونه، و قطعاً هر کلمه ش منظوری پشتش داره...اگه قبل از  سفر ازش خدافظی کنی، حتماً حواسش هست تو مناسبت مشابه جبران بکنه،خلاصه بده بستون لیزری خوبی رو می تونی باهاش داشته باشی...نمونه ی بد این گروه می شه اونایی که تو حساسیت هاشون مومیایی هستن اما اینو فقط حق خودشون می دونن، الفاظ مختلفی می شه به این گروه نسبت داد اما کلمه ی مورد علاقه ی من "ass"هستش.
2. اگر تعریف گروه 2 را برعکس گروه قبلی بدونیم راحت تر می تونیم با هم این بحث رو جلو ببریم:
آدم هایی که حساسیت هاشونو تو خودشون دفن کردن و پیش فرضشون اینه که بقیه سوپرحساس هستن، نمونه ی (متاسفانه) غیر زنده ش میشه مادربزرگ تازه از دنیا رفته ی من (دلم برات تنگ شده)، مراقب همه بود به جز خودش، خواسته های خودشو اهمیت نمی داد اما بالاتر از ظرفیت آدم مقابلش براش اعتبار قائل بود، به صورت پیش فرض همه پادشاه و ملکه طور واجب الحترام بودن مگر اینکه بعد از 500 بار خلافش ثابت بشه.....
3. آدمهایی که حساسیت هاشون به صورت متوازن بر روی سطح پوستشون پخشه، معمولاً هرم مازلوی مرتب منظمی دارن و با اعتماد به نفس و قابل احترامن....کم دیدم اما معمولاً میان سال به بالا هستن و با تجربه....
4. آدم هایی که حساسیت هاشون رو پوست بعضی از اندامشون جمع شده، مثل چشم، تا چیزی به چشمشون نیاد توجهشونو جلب نمی کنه! یا گوشی ها! خودتوجلوی چشمم تکه تکه کن چیزی نمی گه اما کافیه چیزی بهش بگی که تو قسمت خاکستری باشه، همون جا می خوردت و تمام
5. آدم هایی که حساسیت شان زیر پوستشان قرار دارد، تا سوزن بر نداری به جونشان نیفتی جیغشان در نمی آید، در مردان ایرانی نسل گذشته نمونه ی فراوانشان دیده شده....
6. دوستانی که حساس نیستن اما یکی دو مورد دارن که حساسیتِ روی نرون های عصبی شان لانه کرده،  کلاً آروم هستن اما وای به حال روزی که نقطه ی حساس تلنگر بخورد، هم شما را می کشند هم خودشان را...
.
.
.
.
.24. دیگر موضوع دستتان آمده، خودتان حالت های مختلفش را بسازید....
.
.
.
.
.
n+1: مدل من! موجود غریبی هستم، n حالت گذشته را در شرایط مختلف در خودم دیده ام، هر چند تمایلم به سمت گروهی که حساسیت هاشان  زیر پوستشان است نزدیک است اما روزهایی مثل این ایام که حال روحی خوبی ندارم، دیگر احتیاج به بهانه ی قاعدگی و استرس هم ندارم، کلاً خیلی چیزها خلاف ایده های من است، بسیاری از آدم ها شعور ندارند، اگر شما را نمی خورم فقط به این خاطر است هنوز رو ذهنم تمرکز دارم و همین که در ذهنم قطعه قطعه شده اید برایم کافیست....این کنترل کردن تا کی دوام می آورد؟ مسئله این است! :دی

نظرات

ناشناس گفت…
فکر کنم نسل جدید -نسل ما یعنی! یعنی ما جدیدیم و جوون ؛)- همه یه جورایی مخلوطن! شاید بیشتر وقت‌ها یه واکنش نشون بدن ولی در مقابل آدم‌های مختلف، با درجات مختلف حساسیت نشون می‌دن و این خیلی سخت‌تره از آدم‌هایی که همیشه الگو رفتاری خاص دارن
آدم‌های باهوش که سخت‌تر هم می‌شن....
مثل شما :*

در ضمن آدرس رو ضمیمه کردم ؛)
Ng.A. گفت…
نگارم اون بالا! نمی‌دونم چرا اسمم رو نوشته ناشناس! به خدا ناشناس نیستم! من رو می‌شناسی :) :)

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction