- سه شنبه بود، با یک سلام و حالت چطوره فهمید که مود خوبی ندارم، به قول خودش در حد امکان ژانگولربازی در آورد. موقتی بهتر شدم.....همان شب "الف" بی هوا زنگ زد، فقط برای احوالپرسی، از مهمانی!!! کاری جز بهتر شدن نمی توانستم انجام دهم.
- جمعه بود، "ب" بهم گفت که نگران "گ" ست، از چهارشنبه ی قبلش مدام به یاد "گ" بودم.( از وقتی با مادر پل چوبی دیدیم (یاد سینما رفتن خودمان اقتاده بودم) تا نگاه کردن به کوه و حوس پیاده روی با "گ") زنگ زدم، با اس ام اس جواب داد که خوب نیست و الان نمی تواند صحبت کند، بعداً که دیدمش گفت تمام نزدیکانش در آن روزها بی هوا سراغش را می گرفتند، نگرانش بودند، بی آنکه بدانند او در چه حالیست
- دیشب ازش بی خبر بودم، نه! از ظهر! تا شب خبری نشد! نگران بودم! خوابیدم اما مثل شب های دیگرِ بی خبری نیمه شب بیدار شدم، بی هوا ازش خبر گرفتم، باز هم خوب نبود.....
- پریشب با "ع" حرف زدم، از دلتنگی گفت، جرات نکردم بپرسم دقیقاً کی؟! ترسیدم تاریخ مشترک رو شود و من طاقت نداشتم......
نمی دانم چرا؟ نمی فهمم این داستان چگونه کار می کند، سال هاست از این تماس های بی هوا، "هفته ی پیش به یادت بودم" و "خوابتو دیدم" ها برای دوستانم و دوستانم برای من خرج کرده اند. با تقریب بالای 90% به موقع! دقیقاً زمان بحران روحی، مودِ پایین یا درگیری دهنیِ همدیگر....اما هیچ وقت نفهمیدم چگونه اتفاق می افتد یا برای چه! فقط می دانم هنوز متعجبم می کند......
شما این روزها به یاد چه کسی هستید؟؟؟ خواب چه کسی را می بینید؟؟؟ و یا دلتنگش شده اید؟؟؟درنگ نکنید. لطفاً سریعاً با او تماس بگیرید!
نظرات
بازم زنگ بزنم؟!
من الان دو تا گزینه دارم! به کدوم زنگ بزنم؟! :دی