- چند وقتی ست که فرشته ی مرگ به شدت بر روی خانواده ی پدری تمرکز کرده تا حدی که امشب یادم نمی اومد که کی مرده ست کی زنده! امیدوارم این فرشته ی عزیز دست از سر ما برداره یه مدت رو خانواده ی کسی نره برای خودش همینطوری پرواز کنه و این قدر به خاطرات و اعصابو روان ما گند نزنه
- صبح برادره داشت صبحانه می خورد و در خلالش با من صحبت فوتبالی می کرد، با هم نتایج فوتبال اروپا رو بررسی می کردیم، نسبت به حذف یووه اظهار خوشحالی کرد و وقتی براش از مصاحبه بعد از بازی "پپ گواردیولا" گفتم بسیار خندید/ خندیدیم.....بعدش یه لحظه ترسیدم، به خودمون شک کردم که یا خدا! ما به چی می خندیم بقیه به چی می خندن! نکنه الان ما عججیبیم، یا کلاً من وظایف خواهریمو خوب انجام نمی دم، باید راجع به چیزای دیگه حرف بزنیم، و که چقدر ما بچه ایم هنوز احتمالاً.....
- در ادامه ی پست بالا:....کلاً در مرحله ی شک م، اعتماد به نفس منفی 50، قدرت تصمیم گیری در حدیه که برای هر چیز ساده از تهران تا لندن نظر سنجی میشه و دنبال تایید هستم و همه چیز تا جایی که میشه به تاخیر می افته....تاریخ این وبلاگ می گه که این مراحل خر چند وقت یه بار برای من اتفاق می افته و بعد از مدتی مرتفع می شه :)
- می رم مصاحبه ی کاری.....پیشنهادات کاری شما بررسی می شود :) از مزایای بنده این است که خیلی خوبم، لطفاً من رو با حقوق مکفی استخدام کنید :دی
27 اسفند! تا ساعت 6 سر کار بودم و منتظر بودم فایل 170 مگیم تو "دراپ باکس" آپلود بشه و من با خیال راحت سال 93 از دفتر بیام بیرون که نشد و من لپ تاپ شرکتو زدم زیر بغلم و اومدم بیرون که سر فرصت گزارشو بفرستم و با خودم گفتم گور بابای گزارش! امشب به دست مدیریت نرسه کسی نمی میره. پس، فردا می فرستم :دی 28 اسفند! لپ تاپ و زدم به برق، فایلو دوباره آپلود کردم و از خونه زدم بیرون که در48 ساعت باقی مونده به سال نو یه ذره به کارها و خرید ها و ....برسم و به خودم حال و هوای عید بدم. خرید عجله ای با مادر، انجام امور اداری با پدر و قرار یهویی با "ک" و "ه" از دستاوردهای پنج شنبه بود. 29 اسفند! اتاقم گند بود، یه عالمه خرید داشتم هنوز! برای اعضای خانواده عیدی نخریده بودم، دیگه داشتم استرس می گرفتم، یه دوست دیگه هم خرید هفت سین داشت که وسط بارون موفق شدیم کارهای اون و اکثرکارهای منو انجام بدیم. عصربرگشتم خونه و مشغول تمیزکاری شدم. آخ که چقدر خونه تکونی دوست دارم! امسال از بس در عجله بودم که نشد به موسیقی گوش بدمو کار کنم اما در عوض فکرکردم، تخیل کردم، مرور کردم، آر
نظرات