کلاس گرفته ام. سر کلاس درس می دهم people in my life، متن کتاب در مورد دختری به اسم Wanda ست. بعد از Wanda نوبت بچه های کلاسم است که آدم های زندگی شان را روی کاغذ بیاورند، مثل دفعات گذشته می روم که بر روی تخته منم از مردمم بنویسم. قفل می کنم، آخ امان از این مردمم، امان از دوری ها، امان از این نبودن ها و time zone های مختلف، آدم های Wanda اطرافش هستند نهایتاً پدر و نا مادری اش کمی دور هستند هرچند که خنده ی روی لب هایش می گوید که مهم نیست، اما من به تلخی با مکث و حساب شده می نویسم و فکر می کنم که از time zone های مختلف متنفرم، چه نیم ساعت تفاوت باشد و چه 11:30.
بی دلیل برای بچه ها می گویم اینها دوست هایم هستند یکی شان نیست، برای همه باید بگویم که نیستید تا خودم هم باورم شود، این هایی که تازه دارند می روند را که اصلاً بر روی تخته نیاوردم و گرنه که درس آنروز مرثیه سرایی غریبی می خواست.
با خودم تخیل می کنم... افتادم به ای کاش ها....ای کاش جهانی داشتیم مستقر بر یک خط، خوابیده بر روی یک نصف النهار،  هر time zone دیگر جهانی موازی بود که ما از آن بی خبر بودیم، در دنیای من زمان طلوع به افق یک خورشید است تمامی کشورها بر روی یک خط اند، کمی بالاتر یا پایین تر، جای سردتر دوست داری برو به سمت شمال این شهر را نمی خواهی جنوب را امتحان کن اما در دنیای من کسی نگران ساعت ها نیست کسی ساعت ها را نمی شمارد، همه با هم کار می کنیم، با هم خسته می شویم با هم به خواب می رویم، با هم خواب زده می شویم....دنیای من جای بهتری ست، امتحان کن.

نظرات

‏ناشناس گفت…
ajab :)))) jaalebeh ke joftemoon be in maajara fekr kardim. dishab baa yeki az doostan raftim coffeeshop enghadar yaadet kardam va azat baraay doostam tarif kardam ke nagoo :) coffeshop raftanaamoon yaadesh bekheir. mirim, baaz ham mirim, haalaa yaa to va belli paamishin miyaayn injaa yaa man barmigardam, shaayad ham too yoonaan hamdigaro didim:)))))

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction