اینجانب  دنبال مقداری سکوتم، سراغ ندارید؟؟؟
یکی دیگر از صمیمی ترین دوستانم از ایران رفته و من نمی تونم در موردش بنویسم، عجیبه نه؟
این یکی محل کار رو هم دیگه نمی رم! قرارداد امضا نکردم و بحث و.....اینم عجیبه نه؟؟؟
بعد از طریق محل کار پارت تایم بعد از هزار سال می رم مشهد و بسیار خوش می گذره و بعد از ده روز من هنوز فکر می کنم مشهدم. دیگه نمی گم عجیبه، چون حوصله ندارم اما می دونم این روزها روزهای سنگینی هستند، و من خودمو می ندازم در کارها و تصمیماتی که سنگین ترش هم می کنه، به صورت سادیست واری! کارها رو برای خودم پیچیده می کنم. جلسه ی مزخرف با استاد قدیمی، مصاحبه ی کاری با جایی که می دونم فایده نداره، شروع کردن و کش دادن رابطه های از ازل شکست خورده و این لیست تمامی ندارد.....
اما به هر حال خوشی هایی هم پیدا می کنم، مثل کوه، عجیبه، نه؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction