در پناه بی.آر.تی

تو تهران که زندگی کنی قوانین عبور مرور شهر و یاد می گیری دیگه، هر چقدر هم متمدن باشی و از اروپا/ امریکا برگشته باشی به خاطر قانون بقا یه جاهایی مجبور می شی به سیستم بپیوندی. بوق نا به جا، دور زدن رو دو خط، پارک در مکان های پارک ممنوع....حالا اینا مال وقتیه که راننده باشی وقتی پیاده باشی داستان فرق می کنه، رد شدن تو خیابون از بین ماشینا، استفاده از خیابون به جای پیاده رو و داستان های مشابه.
اینجانب چه به  عنوان راننده چه به عنوان عابر با سابقه ی 30 ساله زندگی در این شهر عزیز به قول اون دوست عزیزم به اندازه ی کافی گرگ شدم که بتونم تو هر نقطه ی دیگه از دنیا زندگی کنم یا در شرایط سخت تر بلد باشم گلیم خودمو از آب بکشم بیرون. اما داستان این شهر تمومی نداره همیشه جا برای یادگیری و سیورپرایز شدن هست؛ چند وقتیه به هوای محل کار جدید مسیر رفت و آمدم عوض شده، زمان دانشجویی که بچه ی انقلاب و دروازه دولت بودم، دوران کار سابق که ونک و گاندی و میرداماد گز می کردم، حالا اکثراً صبح ها از پارک وی می رم سعادت آباد. 
خب جای عجیبی نیست. به عنوان راننده هزاران بار ازش رد شدم، اما موضوع از زمانی جالب شد که من باید می رفتم سر کار و ماشین نداشتم. به عنوان عابر بار اول بود و فکر می کردم خب زیر پل پیاده میشی، چراغ داره رد می شی  و سوار تاکسی بعدی می شی دیگه. اما زهی خیال باطل! برای عبور از انتهای بزرگراه مدرس و رد شدن از زیر پل و رسیدن به تاکسی های سعادت آباد پارک شده در زیر پل (اون طرف-چمران) باید فکر کنی میدان بهمنی یا قزوین یا هادی ساعی هستی! در منطقه یک تهران هستی اما به لطف وجود حجم زیاد ماشین و بی.آر.تی و تاکسی و موتور سیکلت انگار که وسط جمهوری باشی.
در زیر پل پارک وی قانون حرف اول و نمی زنه، چراغ قرمز معنایی نداره، حاکم مطلق راننده ی بی.آر.تیه.
روز اول با ایستادن پشت چراغ قرمز عابر حدود 5 دقیقه طول کشید تا از این سمت رفتم اون ور، روزهای بعد نگاهم به پلیس بود که ببینم با وجود چراغ قرمز کی حال می ده به عابرا که ماشین نیست زود رد شید اما یکم که اوضاع اومد دستم دیدم نگاه پلیسه هم به چشم های اون راننده ی بی.آر.تیه که از تو ترمینال اومده بیرون و اونه که تشخیص می ده می خواد رد شه یا نه. از اینجا به بعد بود که دیدم باید با بی.آر.تی ها هماهنگ شم. 
رمز عبور موفق و سریع در زیر پل پارک وی اینه که بذاری بی.آر.تی برات راه بگیره، دقت کن تو نباید سمت چپ باشی، اصلاٌ احتیاجی نیست بدونی اون ور چه خبره، فقط باید حواست بهش باشه در پناه بی.آر.تی و همزمان با اون حرکت کنی، اون خودش می دونی کی بایسته کی حرکت کنه. هیچ وقت رو به روی بی.آر.تی قرار نگیر و هیچ وقت سمت چپش نباش. اگه احیاناً بی.آر.تی از ترمینال بیرون نمی اومد و عجله داشتی به هیچ عنوان فکر نکن وقتی خلوت شد می رم، چون راننده هایی که از ترافیک چمران گردش به چپ می کنن به ولیعصر اعصاب ترمز برای عابر ندارن (دیدم که کی می گم) بهتره نگاهت به پلیس باشه و بعد در نهایت چراغ قرمز. به هر حال اگه این تجربه رو تقسیم نمی کردم لال از دنیا می رفتم :دی
باشد که هر عابری به سلامت به مقصدش برسه.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction