خب شور حسینی انتخابات داره همه گیر میشه و تحریمی های پرو پا قرص دیروز دارن می شن اول- صفی های روز انتخابات. برام جالبه، همیشه برام تغییر نظر و دیدگاه آدما جالب بوده شاید چون خودم به این راحتی ییهو نمی تونم 180 درجه عوض بشم، کلاً عوض می شم/ شده ام اما زیر پوستی، در طی سالها، با سلام و صلوات..... به هر حال از نظر من آدم های تحریمی در برخورد با پدیده ی انتخابات 92 به سه گروه اصلی تقسیم می شن:
من این ماجرا رو مثل یک رابطه ی احساسی می بینم (شما بخون دوست پسر/ دوست دختری). همه ی آدم های مورد نظر من 4 سال پیش با انتخابات "برک آپ" کردند. دلایل محکم و محکمه پسندی هم داشتند اصلاً از نگاه یک ناظر بیرونی خیلی هم برای انتخابات زیادی بودند و کلاً خوب شد که تموم شد، همه بعد از طی مراحل فقدان در رابطه سعی کردند که "موو آن" کنند اما الان بعد از مدت مدید انتخابات سرو کله ش پیدا شده، با ظاهر کمی متفاوت؛ از این مدلا که انگار فرق کرده باشه  به هر حال یه قدم اومده جلو، انگار که با پیغام و پسغام معذرت خواهی کرده باشه که در اینجا گروه اول در قبال همین یه قدم انتخابات صد قدم برداشتند و یه جوری حرف می زنن که انگار اصلاً مشکلی نداشتند قبلاً با هم اون همه گریه و فغان رو عمه ی من کرده و فقط یه سوء تفاهم داشتند با هم، به هر حال ناظر بیرونی هم تا یه حدی می تونه دخالت کنه، تهش یه کم بیشتر حرف می زنی میاد تو شکمتو می گه زندگی خودمه، تو نمی خوای ما به هم برسیمو حسودیت میشه یا حتی " من تو رابطه بودم و خوبی هایی هم داشته و الان اوضاع فرق می کنه،شرایط فرق کرده و...." پس بهتره زیاد هم دخالت نشه، تجربه بهم نشون داده گروه اول کار رو به ازدواج می کشونن و خوب بلدن طرف مقابلو در قدم های بعدی همراهی کنن اما امان از شکست، که اون وقت دوباره باید زورکی بشی سنگ صبورشون چون کلاً این گروه تنهایی بلد نیستن عزاداری کنن.
گروه دوم محتاط ترند منتظر قدم های بیشتر طرف می شینن، براشون یه معذرت خواهی کافی نیست، بدبینن/ شکاک/ از ریسمون سیاه سفید ترسیده، از دور دقیق نظارت می کنن و پیگیر تمام رفت و آمدها و حرف و حدیث ها، ناز می کنن؟ نمی دونم...لبه ی مرز وایمیستن و امیدوارن بتونن منطقی تصمیم بگیرن و کمتر اذیت بشن، بر خلاف گروه اول نمی خوان رهبری ماجرا رو به دست بگیرن، اقتضایی تر برخورد می کنن کلاً یه کم هم بزدل به نظر میان به نظرم :) بدشون نمیاد دوباره یه چیزایی شروع بشه اما خوب یادشون هم نرفته سختی های ماجرا چی بوده.
اما گروه سوم، گروه قاطعی هستند، خط قرمزشون که تو رابطه رد بشه امکان نداره به اون رابطه برگردن، کلاً در ظاهر و باطن طرف مقابلو محکوم می کنن، اصول و پرنسیبشونو با صدای بلند می گن و طرف مقابلو له می کن، دنبال "موو آن" کردن هستند به  شدت و از نظرشون رابطه ای که شکست خورد یه رابطه ی مرده ست! تحریمی تا آخر عمر....هی روزگار
لازم به ذکرست که این گروهها بسیار کلی هستند یه سری زیر مجموعه هم میشه تعریف کرد که مثلاً بین 1 و 2 قابل تعریفند یا آدمهایی که به دلایلی از 3 به 1 نقل مکان می کنند که خوب تحلیل و معرفی همه شون اعصابی میخواد که من ندارم :) 
یعنی فکر می کنید لازمه بگم که قصدم توهین به هیچ کس نیست؟ اگه متن لحن توهین آمیز یا منفی داره فقط به خاطر اینه که کل این موضوع انتخابات بسیار تلخ و منفیه برام و اصلاً نمی تونم خنثی بهش نگاه کنم و کلاً عضو هر گروهی باشیم به نظرم به هر حال تو شرایط "چیپی" هستیم اما بالاخره اینم می گذره، نه؟
من خودم تو کدوم گروهم؟؟؟ فکر کنم یه روزایی 2 یه  روزایی 3. رد لاینم چیه؟ درسته من خیلی رابطه ی عاشقانه ای با انتخابات نداشتم اما به هر حال "هرت" شدم و نمی تونم فراموش کنم یا واقعیتو یه جور دیگه تفسیر کنم و هنوز نتوسنتم هضم کنم که چرا باید کسی که قبلاً 8 سال رییس بوده بتونه دوباره کاندید بشه هر چند که به نظرم تو رده ی سیاستمدارهای قابل گوش دادن و تعقیب کردن باشه....من الله توفیق کلاً.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction