بله دیگه خب ،الکی که نیست، سال نو شده، 91 رفت 92 اومده، مبارک باشه. ایشالا سالی باشه پر از سلامتی و شادی، پر از آرامش و آرامش و آرامش....اصلاً آرامش مهمه، یادمه 90 هم که تموم میشد دلم تعطیلات می خواست از این مدلا که برم بخوابم اما خب به مدد حضور دایی عزیز به عنوان مسافر از فرنگ برگشته و شلوغ بازی های خودم با دوستام استراحت میسر نشد اما امسال فرق داره، دیگه نمی کشم، دایی که سهله برادره یا پدره هم بخوان شلوغ کنن من دیگه پا نیستم، خسته م، ارامش می خوام. نمی خوام جمع بندی با جزییات انجام بدم و مرور خاطرات کنم، کار یه پست دو پست نیست فقط یه نگاه کلی که می ندازم به نظرم 91 سال طوفان بود برای همه ی اطرافیانم بدون استثناء. برای بعضی ها کلاً طوفانی بود از نوع بد، بری بعضی ها طوفان فصلی بود، می اومد داغون می کرد و می رفت، خدا رو شکر برای خیلی ها طوفانش خیر و برکت داشت مثل دخی خاله کوچیکه که در یک ماه ویزای کاناداش اومد و عروسی گرفت و رفت، یا دوستایی که بچه دار شدن یهو شلوغ شدن یا ویزای تحصیلی یهویی گرفتن و الان اینجا نیستن، دیگه از وضیعت اقتصادی/ سیاسی نمی گم دیگه، نوع طوفانشون احتیاج به بررسی من نداره بر همگان واضح و مبرهنه، خلاصه به نظرم این عید و تعطیلاتشو می خوام تا هضم کنم، تا خودمو آروم کنم، تا یاد بگیرم خودمو بکشم کنار برم تو پناهگاهی بهمنگیری چیزی یه نقطه خلوتی تو این طوفان های ادامه دار پیدا کنم به تک تک اتفاق ها فکر کنم، جمع بندی کنم، استراتژی تعیین کنم بعد که آماده شدم بزنم بیرون، خلاصه تا اطلاع ثانوی من گم و گورم و در بطن جامعه! نخواهم بود
خب ممکنه یکی بیاد بگه این کارار رو باید قبل از عید کرد خب راست میگه اینا جز خونه تکونی حساب میشه اما خب نرسیدم، تو اون شلوغی ها نمی شد از این کارا کرد، حتی خونه تکونی اونجوری که دلم می خواست هم نکردم، مطمئنم هر کسی رو هم یه کم روش زووم کنی یه چیزایی داره که هنوز احتیاج به خونه تکونی داره :دی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction