وسط این شلوغ پلوغی ها و گیج بازی های من و روزگار این تلفن دوست عرب/ اینترنتی که من و چند وقته تو مسنجر ندیده و
نگرانم بوده و خواسته حالمو بپرسه خیلی چسبید، دستش درد نکنه : دی
پ.ن. انسی می دونی کیو می گم دیگه؟
دریافت پیوند
Facebook
Twitter
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
نظرات
پستهای معروف از این وبلاگ
27 اسفند! تا ساعت 6 سر کار بودم و منتظر بودم فایل 170 مگیم تو "دراپ باکس" آپلود بشه و من با خیال راحت سال 93 از دفتر بیام بیرون که نشد و من لپ تاپ شرکتو زدم زیر بغلم و اومدم بیرون که سر فرصت گزارشو بفرستم و با خودم گفتم گور بابای گزارش! امشب به دست مدیریت نرسه کسی نمی میره. پس، فردا می فرستم :دی 28 اسفند! لپ تاپ و زدم به برق، فایلو دوباره آپلود کردم و از خونه زدم بیرون که در48 ساعت باقی مونده به سال نو یه ذره به کارها و خرید ها و ....برسم و به خودم حال و هوای عید بدم. خرید عجله ای با مادر، انجام امور اداری با پدر و قرار یهویی با "ک" و "ه" از دستاوردهای پنج شنبه بود. 29 اسفند! اتاقم گند بود، یه عالمه خرید داشتم هنوز! برای اعضای خانواده عیدی نخریده بودم، دیگه داشتم استرس می گرفتم، یه دوست دیگه هم خرید هفت سین داشت که وسط بارون موفق شدیم کارهای اون و اکثرکارهای منو انجام بدیم. عصربرگشتم خونه و مشغول تمیزکاری شدم. آخ که چقدر خونه تکونی دوست دارم! امسال از بس در عجله بودم که نشد به موسیقی گوش بدمو کار کنم اما در عوض فکرکردم، تخیل کردم، مرور کردم، آر
چقدر سخته وقتی آدم ناراحته، غمشو بخوره و منطقی باشه، هر کسی حدی از تحمل رو داره و ظرفیت آدمها اصلا قابل مقایسه نیست، چقدر سخته وقتی از دست عزیزترینهات ناراحتی، ناراحتیهای گذشته رو مطرح نکنی و فقط رو موضوع پیشآمده تمرکز کنی و ذهنت و احساسات رو در دست بگیری، خیلی سخته
حجم تغییرات تو تهران خیلی زیاد شده، در حدی که یه مدت کوتاه به یه محل سر نمی زنی بعدش یه عالمه تغییر توش می بینی و هی باید به خودت بگی جای فلان مغازه چی بود؟ این ساختمونه نماش چه رنگی بود؟ صاحب سبزی فروشیه چرا عوض شد؟؟ و قس علی هذا..... گاهی خسته می شم از این همه تغییر، اونم بدون اینکه با من هماهنگ کنن و یا خبر بدن، شاید با کسی کاری داشتم، شاید دلم می خواست عکسی بگیرم....یادم باشه این سری که شهردار شدم بگم اعلام کنن اول دو تا دو هفته هیچ کس به هیچ چیز دست نزنه، یه کم که آروم شد همه چیز بعد بگم ادامه بدن هر غلطی که دارن انجام می دن رو پ.ن. خیلی بده بری و نتونی خونه ی مادربزرگتو پیدا کنی ....
نظرات