هوای امروز تهران بسیار غریب بود؛ مگه نه؟ عادت کردم تو این هوای قاطی و خل و چل بهاری هی یه چشمم به کوه باشه و مانیتور کنم که اون بالا چه خبره!؟ سایه ی ابر کجا افتاده یا کی آفتاب شد. به قول یکی از دوستام هی به جای مترو سوار تاکسی میشم که بتونم حتی تو تاکسی هم کوه رو ببینم. حالا امشب همین کوه همین هوا باعث شد سر حرف باز بشه و یکی از سخت ترین بحث هامونو باهام شروع کنه، می دونه از چیا فرار می کنم بهش گفتم از چیا نپرس، اما زهی خیال باطل! ساده لوحانه ست اگه فکر کنم بدون حل شدن میشه ساکت موند. بهتون گفتم دارم ام بی ای می خونم؟؟؟ گفتم این ترم درس سخت "مذاکره" رو داریم؟؟ امشب یکی ازسخت ترین مذاکره های زندگی مو انجام دادم، چون از خودم گفتم از اعتقادم گفتم، از آدم های مهم زندگی م گفتم، مخالفت شنیدم، قضاوت شدم، پسم زد، بهش مودبانه پریدم، مودبانه تر به همه چیز **د اما آخرش گفت باشه! چرا حس پیروزی ندارم؟؟؟؟ چرا خوشحال نیستم؟؟؟ چرا نفس راحت نمی کشم؟؟؟ شاید چون به این "باشه" مطمئن نیستم ،شاید چون اصلاً به نیت برد نرفتم، شاید چون این قدر خسته م که بردی حس نمی کنم. الان خالی خالی م! به نظرم تنها دلیل این "باشه" دوستی چند سالمونه. تا کی می خواد تضمین کننده باشه نمی دونم!
- از چند سال پيش با برادره و دخي خاله ها شروع كرديم متفاوت سلام و خداحافظي كردن با هم، اولش فقط براي خنده و شوخي و مسخره بازي بود اما الان كه فكر ميكنم مي بينم ديگه باهاشون نتونستم درست حسابي سلام عليك كنم، يكي ديگه از اهداف اين پروژه ي مهم تنوع هم بوده به هر حال (جلوگيري از تكرار كليشه ها و اين حرف ها...)، حالا اين داستان شده عادتم ديگه با دوست هاي صميمي هم يه جور خاص صحبت رو شروع مي كنم، اصلاً يه سيستم اتوماتيكي شده خودش كه هر چند وقت يه بار با يك عبارت خاص حرف هام شروع ميشه بعد عبارت كهنه ميشه و يكي جديد مياد، اما! يه سري كلمات هستند فقط بين منو يه سري از دوست هام استفاده مي شن يا مي شدند و ديگه عمومي نبودند حالا وقتي يكي همينطوري و بي خبر اون كلمه رو بهم ميگه نمي تونم همونطوري جواب بدم، تمام خاطراتم با طرف مياد تو ذهنم انگار كلمه هه مال اون آدمه شده....قفل مي شم خيلي معمولي جواب ميدم ميرم پي كارم. - كانون يوگا ماهي يك بار توي سايتش خبرنامه منتشر مي كنه، يكي از بخش هايي كه من خيلي دوست دارم معرفي يكي از حركات يوگاست، خيلي ريز نحوه ي انجام حركت و مي گه. اين ماه "شالاب آس...
نظرات