اومدم بگم که با "گ" می ریم پیاده روی و کلی خوش می گذره و باشگاه و گذاشتیم رو سرمون و از بس بلند حرف زدیم و خندیدیم همه از همه چیز خبر دارن اومدم بگم که باز گربه ی بانمک دیدم تو باشگاه، اومدم بگم که جمشیدیه چه آروم بود و نشاط آور اما خوب نمیشه، دو ساعت این صفحه جلوی من بازه و یه خط بیشتر ننوشتم.
charango گوش می دم و منو برده تو یه فضای رویایی عجیب غریب، تو اون فضا نمیشه از روزمره ها گفت، اونجا باید بگی به چی فکر می کنی، چی رو حس می کنی، چی دلت می خواد اما مشکل من اینه که اصلاً دوست ندارم فکر کنم، فکر کنم همه چیز جدی میشه، واقعی میشه، ای کاش همه چیز مثل فضای این قطعه رویایی بود

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده