رفتیم دوئت پیانو...دقیقتر بگم اجرای چهاردستی، دو نفر همزمان پشت یه پیانو....دو تا ارمنی اجرا کردند به اسم های کارن و آلوین...قبلاً از کارن اجرا دیده بودم و کارشو دوست داشتم، اجرای اون شب هم خوب بود اما فکر میکنم به خاطر چهار دستی بودن یه چیزهایی فدا شد مثل لحن بعضی از قسمت ها، عوضش یه قسمت های دیگه چون برای چهار دست تنظیم شده بود حجم جالبی پیدا کرده بود، برنامه در دو قسمت اجرا شد که بنظرم رپرتوار قسمت اول بهتر و شیرین تر بود...در کل قطعات راحتی نبودند و نوازنده ها مهارت خوبی داشتند اما به قول یکی از دوست هام یه کم مکانیکی بود بعضی جاها، برای مثال تو قسمت "سوییت کارمن" من هم که نه نوازنده ی پیانو هستم نه حرفه ای گوشش می دم میتونستم تشخیص بدم که اجراهای کارمن بهتری شنیدم، با حس بیشتر....در مجموع تجربه ی جالبی بود و نوازنده های دوست داشتنی و جوون و آینده داری هستند، امیدوارم به کارشون به خوبی تو ایران ادامه بدن
27 اسفند! تا ساعت 6 سر کار بودم و منتظر بودم فایل 170 مگیم تو "دراپ باکس" آپلود بشه و من با خیال راحت سال 93 از دفتر بیام بیرون که نشد و من لپ تاپ شرکتو زدم زیر بغلم و اومدم بیرون که سر فرصت گزارشو بفرستم و با خودم گفتم گور بابای گزارش! امشب به دست مدیریت نرسه کسی نمی میره. پس، فردا می فرستم :دی 28 اسفند! لپ تاپ و زدم به برق، فایلو دوباره آپلود کردم و از خونه زدم بیرون که در48 ساعت باقی مونده به سال نو یه ذره به کارها و خرید ها و ....برسم و به خودم حال و هوای عید بدم. خرید عجله ای با مادر، انجام امور اداری با پدر و قرار یهویی با "ک" و "ه" از دستاوردهای پنج شنبه بود. 29 اسفند! اتاقم گند بود، یه عالمه خرید داشتم هنوز! برای اعضای خانواده عیدی نخریده بودم، دیگه داشتم استرس می گرفتم، یه دوست دیگه هم خرید هفت سین داشت که وسط بارون موفق شدیم کارهای اون و اکثرکارهای منو انجام بدیم. عصربرگشتم خونه و مشغول تمیزکاری شدم. آخ که چقدر خونه تکونی دوست دارم! امسال از بس در عجله بودم که نشد به موسیقی گوش بدمو کار کنم اما در عوض فکرکردم، تخیل کردم، مرور کردم، آر
نظرات