یک: اون قضیه کنسل شد، حالا اگه دلم بخواد می تونم سرما بخورم، می تونم وقت اسپا رو کنسل کنم و...خلاصه خیلی آپشن زیاد دارم
دو: دارم بافتنی می بافم، همیشه دوست داشتم این کارو و به پشتوانه ی دو تا مادر بزرگ هنرمند اصرار هم دارم که استعداد هم دارم و همیشه هم دوست داشتم که حرفه ای ببافم! حالا این روزا مادر بللی به ما دارن یاد می دن، و منم عاشق بافتن تو شب زمستونی هستم :) مثلاً دارم با برادره حرف می زنم و می بافم یا آهنگ متال گوش می دم و می بافم و یا می رم خونه ی این همسایه ه که با هم زندکی می کنیم!!! و بافتنی مو می برم :) اما نمی دونم چرا یهو دیشب که اومدم یه رج از رو ببافم دیدم بلد نیستم :)) و البته من دو تا مادربزرگ بسیار هنرمند دارم/داشتم
سه: اصل داستان عرش و فرشه؛ به زیبایی هر چه تمامتر می تونه از فرش به عرش ببره و یا مدت ها همون بالا نگهت داره،هرچند هیچ کس معمولاً "سیف" نیست، حالا این سری خیلی قشنگ موفع پرت کردن برام پشتی گذاشته بود، مهمونی گرفت/ ازم پذیرایی کرد/ منو رسوند دم فرشه، جالب بود برام

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction