دیشب داشتم با "بللی" حرف می زدم یعنی چت می کردیم بعد هی حرف همو نمی فهمیدیم یا اختلاف نظر داشتیم بعد گفت ما چه جوری با هم دوست موندیم با این وضع؟؟؟ اونجا بود که تئوری که داشتم معنا دار شد و دیگه بهم ثابت شد درست فکر می کنم.
آدم ها اکثرا ً به خاطر اشتراکاتشون با هم دوست می شن، از این که یه کلاس مشترک دارن می رن گرفته تا مرحله ای که خیلی بهم شبیه اند. حالا بعضی دوستی ها به خاطر شرایط یا انتخاب یا هر چی وارد یه مرحله ی جدید میشه که تو یه لحظه/ تجربه ی خصوصی تر و خاص تر و با طرف طی می کنی، وقتی صمیمی میشید و اون اتفاق رو در صحت و سلامت رد می کنید و دوستی ادامه پیدا می کنه دیگه فقط با هم دوست یا دوست صمیمی نیستید دیگه میشید فامیل همدیگه، دیگه نسبتتون سببی نیست نسبیه، دیگه کسی یادش نمیاد چرا این آدمه تو زندگیشه، می دونه که هست، اونجاست که دیگه اختلاف نظرها هست، حرف نفهمیدن ها هست در کنارش دوستیه هم هست. از دیشب تا حالا دارم میشمرم ببینم با چند تا از دوستهام فامیل شدم فعلاً به این لیست رسیدم: "بللی"، "س/ز/ا/ث/ن/ش/ف/ش". خب نمیشه تو غم و شادیه آدم ها باشی بعد فامیلشون نشی، وقتی تو مراسم ختم پدر/مادر دوستت کنارشی میشه فامیلش، وقتی سفر تنهایی میرید و خوش می گذره میشید فامیل همدیگه وفتی بعد از صد سال همدیگرو می بینید و می تونید بی وقفه حرف بزنید یعنی شدید فامیل همدیگه و......
حالا این وسط با بعضی ها هم تو یه مرحله قبلش هستم، هنوز خوب فامیل نشدیم، هنوز یه چیزهایی مثل اختلاف اولویت ها اونقدر پررنگ هست که می دونی صمیمی هستی اما شاید فامیل شدن زود باشه؛ "م/گ/س/س" می رن تو این دسته :).
گروه آخر می شه "ب"، که من خودمو باهاش فامیل می دونم اما مطمئن نیستم که اون بدونه فامیل منه یا نه یا اینکه اصلاً بخواد من فامیلش بشم، از بس که خره ( این واژه دارای بار معنایی مثبت است، از بس که دوسش دارم نمی دونم چی باید بهش بگم)! من دیگه نمی دونم آدم باید چه چیزی رو با هم تجربه کنه که ما نکردیم که از جایگاهش مطمئن باشه و بدونه که دیگه تو زندگیه طرفه! از بس که وسواس داره و جای آدمهاشو عوض می کنه، عزیز من تو شاهد بزرگ شدن من بودی، من شاهد شکست و موفقیت های زندگیت، مغز همو رو هم که به اندازه ی کافی جویییدیم :) به اندازه ی کافی هم سوتی دادیم جلوی هم، به عبارتی زندگی کردیم دیگه، بیا و منو به فامیلی بپذیر!
حالا نه اینکه چون فامیلی تا آخر عمر همه چیز خوب و خوش باشه ها! نه، متاسفانه فامیل ها هم قطع رابطه می کنن اما وقتی صله ی رحم قطع میشه دیگه تو یه تیکه از وجودتو خاطراتو هویتت رو دادی رفته. خلاصه آدم بهتره موقع انتخاب فامیل دقت کنه که اگه فردا روزی هم فامیلشو/ هویتش/ خاطراتشو داد رفت تو خلوت خودش بتونه بگه حداقل می ارزید، با خوب فامیلی خاطره داشتم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده