* خب با تشکر از گوگل که خودکار منو بهم پس داد و گودر و بهتر بهمون برگردوند، خیلی بچه های اهل دلی هستند، ایشالا هر چی در میارن حلالشون باشه از بس که مشتری مدارند.
* جمعه شب بازی رو دیدید؟؟؟ طبق یه قانون نانوشته و سنت حسنه برای دیدن بازی خونه ی همکار/ دوست کویتی-ایرانی دعوت شدیم، شدید بازی های ملی رو دنبال می کنه و طرفدار سپاهانه و فکر می کنم همون اندازه که من از بازی دیدن باهاش لذت می برم اونم همین حسو داره از بس که وسط بازی با هم کامنت می دیم و بازی های قبلی رو مقایسه می کنیم و احساسی می شیم و جیغ می زنیم و اونو دوستاش شعار عربی می دن :) ما از سر کار رفتیم و یه کم دیر رسیدیم تا جا بیفتیم ایران گل و خورد! با بیم و امید نیمه دوم و نگاه می کردیم، دیگه از بازی بد اینا خسته شده بودیم تا اینا یهو 10 دقیقه ی آخر بازی بیدار شدند و خونه رفت رو هوا تا آخر بازی، تا لحظه های آخر بازار پیش بینی داغ بود، هر کی سعی می کرد بگه اون درست فکر کرده بوده، هممه از نتیجه ی مساوی راضی بودیم نه فقط به خاطر اینکه "خدا رو شکر ایران نباخت"، بیشتر به این خاطر که هر بار که دوره همی فوتبال دیده بودیم ایران نتیجه نگرفته بود یا حذف شده بود یا بازی بد بود یا...( گفته بودم که ما فوتبالی ها خرافاتی هستیم) مساوی که شد همه خوشحال شدیم که طلسم شکسته شد و دوره هم جمع شدن ما به باختن ایران خیلی ربطی نداره و دفعه ی بعد هم می تونیم با خیال راحت بیاییم خونه ی مامانش (همه تو خونه ی مامانه راحتترن) و خوش بگذرونیم.
* حالا فوتبال به کنار شب فوق العاده ای بود برای من، با اون آدم ها خیلی خوش گذشت، با این که همه رو نمی شناختم و من غریبه بودم جمعشون خیلی پذیرا بود، فضا فضای دوستانه ای بود (شاید به خاطر حضور مامانش که من خیلی دوسش دارم) آدم ها راحت، خندون،بدون مشکل، بدون دغدغه! این که می گم راحت، یعنی راحت از لحاظ ارتباطی! آدم هایی بودند که نباید عرق می ریختی تا بهت جواب سلام بدن، نباید سکته می کردی تا متوجه ی شوخی هات بشن یا اینکه بهشون بر نخوره! در یک کلام آدم های خوش اخلافی بودن :). جاتون خالی.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction