بارون امروزو دیدید؟؟؟ دوسش داشتم خیلی. اصلاً بارون های آبان امسال و دوست دارم. من همیشه یه آرزو داشتم به اسم "بارون فهمیده" و امسال اولین باره که آرزوم تحقق پیدا کرده و کلی بابتش هیجانزده م.
داستان اینجوریه که تو جامعه ی آماری اطرافیان همه امسال این بارون این هفته ها رو دوست دارن اولاً چون پاییز خشکی داشتیم تو مهر و یه کم همه نگران گرم شدن زمین و تابستونو بی آبی و این حرفها بودن، وقتی بارونه شروع شد همه خوشحال شدند و عواقبش تو کلان شهرو (ترافیک، آب گرفتگی، بدبختی بیچارگی) ندیده گرفتن و در مدحش چه شعر ها که نسرودن! بارونه با عشوه شروع کرد، آلودگی رو کم کرد ترافیک درست کرد و با چند روز ادامه پیدا کردن همه رو شگفت زده کرد، بعد از چند روز دل منو هم شاد کرد چون شد بارون فهمیده به این معنا که به نظر من تنها بارونی می تونه برای تهرانی ها دردسر ساز نباشه که اون قدر فهمیده باشه که فقط شبها بباره و صبح ها هوا آفتابی باشه و همه دیدیم که هفته ی پیش بچه این قدر فهمیده بود که شب ها میبارید (اونم با چه شدتی که من با صداش از خواب بیدار می شدم) و صبح ها قطع میشد. از اون فهمیده تر چند روز نبارید هوا گرم شد/ آفتاب "دامیننت" بعد وقتی که همه فکر آلودگی و کم آبی بودن دوباره بارید و چه امروز روز زیبایی بود!
فقط می تونم به بارونه بگم مرسی (+ بزنم به چوب).

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction