خدایی نکرده اگه یه بچه ای از خانواده های دوست و آشنا مریض بشه، مثلاً سرطان بگیره، می دونم باید چی کار کنم، می دونم چقدر به سرگرمی احتیاج داره، می دونم باید چی جوری کنار خانواده ش بود، می دونم که اگه به موقع تشخیص داده باشن و مراحل درمان خوب پیش بره حداقل 75% احتمال قطع درمان هست....می دونم که اگه نزدیک به اون خانواده باشم می تونم کمک کنم....ایشالا که همه ی کودکانمون سالم باشن.
اما امروز مشکلم با بزرگتر ها بود، خیلی از اطرافیان تو سن بالای 70 با سرطان های مختلف از بین رفتن، هر دفعه من بچه بودم یا اونا دور بودن پس فقط می شده دعا کرد، اما امروز رو تخت بیمارستان کسری کسی خوابیده بود که فامیله، من فوق العاده براش احترام قائلم، همه دوسش دارن و برای کمک بهش صف کشیدن، با دخترش دوستم اما نمی دونم به جز دعا چی کار میشه کرد، یک هفته ست که می دونه سرطان داره، فوق العاده روحیه ش خوبه داره همه ی آپشن ها رو در نظر می گیره و منتظر نتیجه آزمایش ها و نظر دکتر که ببینه باید بعدش چی کار کنه، اما من نمی دونم که باید چقدر کنارشون باشم که مزاحم نباشم!؟ با بچه ها راحتره اونا می گن وقتی خسته می شن، اما الان نمی دونم کی به چقدر کمک احتیاج داره؟ بلد نیستم حرف آماری بزنم و امید به آینده بدم، فقط دعا می کنم سعی می کنم بهش سر بزنم، با نزدیکانش در تماس باشم شاید بتونم کارهای کوچیکی بکنم که ذهنشون نگران همه چیز نباشه.
واقعیتع! باید رفت در مورد سرطان خوند، باید چک آپ ها رو جدی گرفت، باید یاد گرفت که بدنمون مهمه و ممکنه برای همه پیش بیاد، احتمالاً با یه دعوای حسابی باید فرشته (مادر) و پدر و خاله رو فرستاد دکتر، باید مراقب بود، خواهش می کنم مراقب باشید.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction