اومدم بنویسم که بله وقتی می گم باید رفت یه جای شلوغ یا برعکس یه جای دور افتاده درست می گم چون جامعه ی ایرانی شده یه جامعه ی بسته که همه با هم همزمان باید یا مذهبی بشن یا غیر مذهبی یا تکنولوژی زده، همه باید با هم یهو یه چیزی داشته باشن، از تردمیل تو خونه گرفته تا آیفون تصویری! و گرنه اون خونه دیگه خونه نیست، اومدم بگم که از این بسته بودن جامعه چه تو ایران چه برای ایرانی های خارج از کشور حالم بهم می خوره، از این گروه کشی ها از این تعاریف مسخره از این خط کشی ها...، اصلاً ما چه مذهبی باشیم چه لاییک ملت خط کشی هستیم، ملت چهارچوب های نفهمیده! ملت ترسو! ملتی که از آدم هایی که عضو گروهای تعریف شدشون نباشه می ترسه و یا بی اعتنایی می کنه یا مقابله....اومدم راجع به این چیزها حرف بزنم که این ویروس مزخرف نمی ذاره و یه هفتست منو انداخته و فکر کنم آخر سر منو بکشه :) از من که گذشت شما مراقب خودتون باشید که مریض نشید شاید منم زنده موندم برم یه جای شلوغ که از هر رنگ و سلیقه ای یه نمونه وجود داشته باشه آدم هاش اینقدر سرشون شلوغ باشه و اهل گروه بازی نباشن تا منم بتونم نفس بکشم و تو این جای بسته خفه نشم :)
- خب خدا بگم این انگلیسار و چی کار کنه که این روزا آدم از صدای عطسه ی خودشم می ترسه، یعنی دیگه حتی نمی تونی بدون ترس و بدون فکر عطسه کنی و فکر کنم همون موقع که بعد از 40 دقیقه تلفن حرف زدن تو کوچه ی خونه ی مادربزرگ ترسیدم، این سرماخوردگیه شروع شد، یه چند روز مبارزه اما بعدش شروع شد. رسماً شنبه ی گذشته فکر میکردم که یکشنبه صبح و نمیبینم، حدود 5روز تو خونه افتادم اما زنده موندم، به قول دوستم خوکی بود؟؟ فک نکنم!(آخه دکتر نرفتم!). مچ نبود با علائمش اما منو خوب انداخت، خب از عوارض و معایب این خونه نشینی براتون بگم که فهمیدم من یکی تحمل زندان انفرادی و ندارم، یعنی به خاطر هیچ چیزی، هیچ دلیلی، هیچ اعتقادی حاضر به تجربش نیستم. دو اینکه وقتی مریضم غیر قابل تحملم (البته میدونستم، صحه گذاری شد)، کسی نباید باهام حرف بزنه. ایمیل، تکست، کتاب ok اما مکالمه اصلاً، یعنی مشکل اینجاست که نمیدونم وقتی کسی باهام حرف میزنه اون صداش چی داره که اذیتم میکنه، موسیقی خوبه ها اما حرف!!! فکرشم نکن، جوک میخوای تعریف کنی پایما، اما لحن صدا که نرمال میشه یا سوالی میشه نمیکشم، وقتی درد دارم هم همینطورم، برای تحمل درد ...
نظرات