تو وسط اون شلوغ پلوغی ها کنسرت علیزاده- ناظری هم رفتیم :) قسمت علیزاده ش عالی بود، هنوز هم وقتی تصویرش میاد تو ذهنم تپش فلب می گیرم :) از وقتی شروع کرد مغزمو ترکوند. قسمت بداهه نوازیش با "سلانه" بود، همون سلانه که هر وقت من کار خونه می کنم برام می زنه و من با نواهاش اتاق مرتب می کنم، گردگیری می کنم و.... تا حالا تو هیچ کنسرتی سلانه رو ندیده بودم و همونطور که فکر می کردم فوق العاده بود. قسمت دوم تار به دست گرفت، یعنی این آدم منو دیوانه می کنه بالاخره، کنسرت فروردین ماه که بداهه نوازی داشت همه معتقد بودند که سه تارش قویتر از تارش بود اما اون شب تار کولاک کرد، اصلاً این بچه و سازش در هم حل شدند این قدر راحت و بدون تلاش کردن ساز می زنه که آدم فقط با نگاه کردن بهش هیپنوتیزم میشه، بالاتر از درجه ی استادی چیه؟؟؟ علیزاده اونجاست!
ناظری: خب همیشه دوسش داشتم، اینقدر دوست داشتنیه و صداش خاصه که نمیشه دوسش نداشت اما دروغ چرا تکنیک خوندش یا عدم رعایت تکنیک تو اجرای زنده اذیت کننده س :)
بقیه ی اعضای گروه: نمیشه وقتی دو تا کمانچه داری با هم مقایسشون نکنی، فرج پوری شیرین کمانچه می زنه و معلومه با نواهای کردی زندگی می کنه، یکی دو جا کامکار تو بداهه نوازی خوب جلو نرفت اما تو بقیه قسمت ها جفتشون خوب بودند. عود و نی و کوبه ای ها هم خوب با گروه می اومدن جلو ( حدادی بسیار مودب بود و اصلاً شلوغ بازی نکرد)، در کل اجرای دلپذیری بود، قطعات اکثراً قدیمی بودند و خب شاید خیلی ها دوست نداشته باشن که به خاطر کار قدیمی کنسرت برن اما من همیشه دوست دارم اجراهای مجدد رو ببینم فقط ای کاش نوآوری هم تو اجراها باشه که یه تفاوتی با قبل پیدا کنه.
نتیجه ی اخلاقی: تا لحظه ی مرگ خودم یا دور از جون علیزاده هر چی اجرا داشت شرکت می کنم و اینو به عنوان یک واجب شرعی بر همه ی همه ی مسلمین واجب اعلام می کنم. :)

نظرات

‏میو گفت…
خوشحالم که خوشحالی
‏میو گفت…
بیا منو کنسرت سور بده :دی

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction