بیست و هشت! دیگه داره جدی میشه نه؟ تازه فهمیدم از بیست و شش به بعد تصویری تو ذهنم نداشتم، انگار که همه ی کارهای دنیا تا بیست و شش باید انجام میشده یا تکلیفش معلوم می شده اما من الان اینجام اول هزار تا رفته و نرفته و ته دلم یک خوشی، امیدواری مسخره ای دارم که نمی ذاره این عدد رو جدی بگیرم، شاید نباید جدی گرفت نه؟؟؟

نظرات

‏هوم گفت…
هوم..معلومه که نباید جدی گرفت...اصلا هیچ چیزیو نباید تو زندگی جدی گرفت! هیچ چیو :دی چون اخرش میفهمی همش مسخره بود...
لیبل: سارا عصبانی :دی

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده