جمعه شب با دوستان رفتیم به تماشای "دایی وانیا" ی چخوف، همون گروه در یه ساعت دیگه "مرغ دریایی" رو هم اجرا می کردند اما از اونجا که یه طلسمی دنبال من هست که از وقتی که مرغ دریایی رو خوندم و عاشقش شدم نشده هیچ اجرایی رو ببینم، این اجرا رو هم از دست دادم البته فکر می کنم این دفعه دست پروردگار هم در کار بوده چون من خیلی دوست دارم اجرای قوی این متن رو ببینم و این گروه خیلی برداشت آزادی دارند و کلی تو متن دست می برن.
دایی وانیا رو نخوندم اما از روی همین اجرای نه چندان شبیه و مختصر هم میشه گفت اگه بخونمش عاشقش می شم. اجرا هم...حالا نه اینکه اجرا خیلی بد باشه ها نه! اما خیلی هم عالی نبود؛ اول اینکه من منتظر یه کار کلاسیک بودم و هیچ جا روی بروشور و غیره ندیدم که بزنه آقا ما چخوفو مدرن کردیم، ثانیاً که من با متن نمایشنامه مشکل داشتم، جاهایی که خلاقیت نشون داده بودند با متن اصلی خیلی هم خونی نداشت، یه جاهایی قشنگ متن "سکته" داشت، بعضی ها معتقد بودند که نخیر بازی ها ضعیف بوده اما من کماکان با اینکه معتقدم خیلی با بازی های درجه یک رو برو نبودیم (البته من سونیا رو خیلی دوست داشتم) این ضعف متن بوده که این بیچاره ها رو تو هچل انداخته نه عدم توانایی شون.
دیگه اینکه یه کم کلیشه های دم دستی زیاد بود، نمی دونم چرا جدیداً وقتی کارها بوی سیاسی می گیره دوست ندارم دیگه، حس می کنم خب فرق اینا با اخراجی ها چیه پس؟ خب هم با لهجه ی یزدی می گی "معتقد" هم می گی نا توان و بیمارم؟؟؟ یعنی واقعاً راه قشنگتر و ظریف تر و غیر دم دستی تر از اینا نبود؟ این ابتذالات می ره رو نروم، ناخوداگاه ممکنه لبخند بزنم اما واقعاً بیشتر از دو ثانیه طول نخواهد کشید.
جدای از بازی خوب سونیا و بهتر شدن ایفای نقش ها در طول اجرا نسبت به ابتداش، جا داره که واقعاً از این دست کاری در متن هم تشکر کنم، خوب وقتی آدم یه کار روسی ناب می بینه باید جعبه ی دستمال کاغذیش هم دم دستش باشه و خوب این دوستان "کمیک ریلیف" های زیادی رو اضافه کرده بودند که از تلخی کار کم می کرد، درسته چخوف طنز ظریفی هم تو کاراش داره اما خوب تلخی رو کاملاً از بین نمی بره و منم با این اعصاب ضعیف احتمالاً توی اجرای مطابق با متن غش می کنم :) اما جمعه شب فقط با چند قطره اشک تو دیالوگ آخر سونیا و وانیا داستان بخیر گذشت. لازم به ذکر است که من این تلخی رو صد در صد تایید می کنم و معتقدم روس های عزیزم مثل آنتوان و فئودور :) با بیان کردن اونها به ما قدرت روبه رو شدن/ هضم و با یکمی خوش شانسی حل کردن مشکلات رو میدن. بله کلاً زنده باد ادبیات روسیه.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction