کلی کار دارم برای سفر. تا میام شروع کنم اولین چیزی که به ذهنم می رسه اینه که این sims3 رو از روی desktop بردارم یا نه!نگران آبروی کامبیزم در محیط جدید. نظر شما چیه؟؟ با بدبختی دانلودش کردم اما خیلی وقته که بازی نمی کنم.
امروز تمام تلاشمو کردم که بلیط "نوشتن در تاریکی" رو بگیرم و با مادر پدر جدیدم ( انسی و همسرش منو به فرزندخوندگی قبول کردن) تئاتر ببینیم اما نشد، صف به چند متری من که رسید بلیط تموم شد، کلاً سعی می کنم پیشنهادات خوندنی و دیدنی و شنیدنی عطا رو دنبال کنم، نگاهش حرفه ایه و من سلیقه شو دوست دارم اما به این یکی نرسیدم، پیشنهادات نگار هم فوق العادن، هم پیشنهادات فرهنگی اش هم خوردنی، اما گاهی سرعت من بهش نمی رسه، خیلی سریع میره سراغ کتاب بعدی :) از قبل قرار بود امروز روز خوبی باشه، بعد از ناکامی در تئاتر با چند تا از دوستای قدیمی رفتیم کافه رومنس، خوب بود مثل همیشه. واقعاً دوست دارمش، عاشق ساختمونشم، خدا قسمت کنه همتون مشرف بشید :)
دوباره فیلم مستند متالیکا دستم رسید و امشب منو درگیر خودش کرد، کلی هیجان زده می شم با دیدنشون، کلی ایده میاد تو ذهنم، کلی انگیزه می دن بهم، دلم می خواد با یه حرفه ای که اونم دوسشون داره بشینیم تحلیلشون کنیم، آهنگ هاشونو، تغییراتشونو و اشتباهاتشونو...آدم های این گروه خود زندگی هستند، در عین حال که کلی اهل تبلیغاتن کلی باهاشون میشه احساس نزدیکی کرد، خیلی جاها خودشونو می بینی و این منو مسحور میکنه که این آدم ها حدوداً 30 سال دارن کاری که بهش اعتقاد دارن و خوب و بد انجام میدن و یه راه طولانی رو که از هیچی نداشتن شروع شده و به اینجا رسیده که لارس دیگه حتی ساعت مچی شو هم اسیستنتش به دستش می بنده رفتند. می دونی راحت نیست یک کار رو همیشه انجام دادن و نبریدن وسطش، شک نکردن راحت نیست، روحیه حفظ کردن/ تلاش کردن...بر عکسش هم راحت نیست، توقف کردن/ دوباره تصمیم گرفتن، به خودت شک کردن...تو هر دو مسیر باید از یه جاهای تاریکی رد شی، یه سفر درونی جلوی همه ی اطرافیان، همه نگاهت می کنن و تو باید تصمیم بگیری، این یه سفر شخصیه و هیچ کس نمی دونه بعد از اون قسمت های تاریک چی در انتظارته، مهم اینه که وقتی به اون قسمت ها می رسی 200 برابر تلاش کنی، بشتر تمرکز کنی و بری جلو، مثل قسمت های سخت یه بازی کامپیوتری، اما هر کسی مسیر بازی اش فرق داره، صبوری غریبی می خواد و یه عالمه تلاش، اصلاً راحت نیست و نمی تونی بگی برنده شدندش سخته یا آسون، همیشه یه کسایی پیدا می شن که رکوردهای عجیبی تو بازی ها می زنن، فقط خوبیش اینه که می دونی همه این ماجرا رو تجربه می کنن.....حالا این تونل لامصب من کی قرار تموم شه خدا می دونه، دلم یه مسیر آسون می خواد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction