باشه به حرف نگار گوش می دم و از کلاس ها می گم، اصلاً بذار یه ذره از خودم بگم و این تابستون.
فکر کنم دو ماهه که بچه دار شدم، دختر خاله ام بهم از این قارچ های کفیر داده، خیلی بانمکند هر چند برادرم ازشون می ترسه و دوغشونو نمی خوره و بابا اصلاً عکس العملی نشون نمیده اما من دوسشون دارم، البته رشد بچه هام کمه و فکر کنم دارند نابود می شن با این حال مامان داره کمک می کنه و بهشون می رسه، حالا اگه هم مردند باز هم از این ور و اون ور کفیر می گیرم. بقیه بچه هام هم خوبند: بنفشه آفریقایی ها گل دادند همشون، البته باز از وقتی که مادر خیلی بهشون می رسه :) با مامان خیلی راحتند بعضی هاشون چند سال بود گل ندادند اما مامان یه کاری می کنه که گل می دند، اصلاً تیم من و مادر تیم خیلی خوبیه، با هم نقشه می کشیم بعضی هارو انجام می دیم بعضی ها رو نه، اما مادر همیشه کمک می کنه و من همیشه متحیر می مونم چه جوری می تونه از پس نقشه ها بر بیاد و دوره ی سختی رو طی کنه و ایمانشو به نقشه از دست نده. خلاصه ما تیم خوبی هستیم :)
می خوام کنکور ارشد بدم دارم کلاس آمادگی کنکور می رم، خیلی سخته، احتمال قبولی یه چیزی در حدود 2% برام، اما باز امیدوارم. سرم شلوغه ، همون داستان دومینوها. روزهای شنبه/ یکشنبه/ دوشنبه به حالت مرگ بودم از بس جاهای مختلف می رفتم برای کار و درس، تقریباً نفمیدم تابستون چه جوری گذشت.
با کمک مربی یوگا متوجه شدم "واتا" هستم، که در طب "آیورودا" همون ترکیب 5 عنصر اصلیه که به صورت خصوصیات شخصیتی و ...خودشو نشون میده، گویا معادلش هم در طب سنتی ایران هست مثل مزاج های بلغمی صفراوی و ...طفلی نگار کلی راجع به عناصر در فنگ شویی صحبت کرده اما من اون موقع موجود خامی بیش نبودم و حرف هاشو خوب گوش نکردم، به هر حال کشف این قضیه و خصوصیات یک واتا بسیار هیجان انگیز بود، مثلاٌ من دیگه میدونم که کم خوابی یا پر تحرک بودنم یه بیماری نیست بلکه یک خصوصیت مشترک بین واتایی هاست و باید یادم باشه اینو به دختر خاله ها و دوستام بگم و یادآوری کنم بهشون که سریع جبران اشتباهاتشونو بکنند چون از بچگی با من مثل یه موجود فضایی برخورد می کردند. خودشون تا لنگ ظهر می خوابیدند و من صبح زود بیدار می شدم و یا یه جوری برخورد می کردند که انگار من یه بیماری لاعلاج دارم چون بعد از ظهر ها دوست نداشتم بخوابم یا اینکه من همیشه پیشنهاد میدادم بریم بیرون یا بریم کوه و هزار تا کار انجام بدیم اما بقیه دوست داشتند بشینن خونه و کاری نکنند و البته من هیچ وقت حتی در دوران کودکی هم نارحت نشدم، چون من یک واتا هستم و همیشه از دیدن چیزهای جدید هیجانزده میشم و دوست دارم امتحان کنم، پس بعد از ظهر ها به زور خوابیدم و کسل بیدار شدم عوضش فکر کردم دارم بزرگ میشم، یا موندم خونه و کلی فیلم دیدم اما همیشه کوه رفتن حالمو بهتر میکرده :) خلاصه که دنیا جای بهتری بود اگه میشد وقتی به دنیا میاییم پدرو مادر علاوه بر چک آپ ماهانه بچه هاشون و پیش این متخصصین آیورودا می بردند و اونا نبض بچه رو می گرفتند و میگفتند "دوشا" ی واتا قویتر از "دوشا" ی "پیتا" در بچه ی شماست حتماً این کار و این کارو بکنید تا بچه ی متعادلی داشته باشید، یا در طول روز آدم خیلی راحت می گفت ببین عزیزم تو یه واتا هستی در طول هفته 20 بار به خاطر تو بیرون رفتیم حالا بهتر آخر هفته بشینیم تو خونه و بذاری من 20 ساعت بخوابم چون من یه "کافا" هستم و به خواب ممتد احتیاج دارم. خلاصه کشف این قضیه خیلی هیجان انگیز بود، مثل کشف تئوری Multiple Intelligences آقای هوارد گاردنر، شما چه جور هوشی دارید؟؟؟؟
پ.ن.1. این قضیه قرآن سوزی رو که شنیدید؟؟؟ یکی به من بگه یعنی چی؟؟ بعد یعنی کسی تو وبلاگستان حرفشو نزده یا زده من ندیدم؟
پ.ن.2. دو تا پست پیش راج به عادت هام نوشتم، هیچ کدومتون جواب ندادید، یعنی اینکه فقط من از این کارا می کنم؟؟؟

نظرات

‏nc گفت…
وقی گفتی واتا ناخودآگاه قیافه اون واتو واتو ها اومد جلوی چشمم و تو رو اون شکلی دیدم.
بعدم معلم یوگات یادش رفته بگه که واتا ها همشون مریضن که نمیخوابن و همش دوس دارن بیدار باشن. آدم عادی چه واتا چه کافا چه کوفتا چه زهرمارا باید بخوابه و بخوره تا زنده بمونه.
تو هم که نمیذاشتی ماها بخوابیم . همش منو و مونای بیچاره رو بیدار میکردی.
اون خصلت بهم زدن بازی وسط بازی و دیدن فوتبال و فیلم و اینا هم مربوط به واتا بودنت بوده ؟؟؟؟
Fiddler گفت…
:))) واای که ما چه خاطرات خوبی از کودکی با هم داریم، چه خوب که یادته :)
‏بللی گفت…
منم جزو ادمام؟ من جواب ندادم؟

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction