-یه دوستی می گفت خسته شده که اینقدر اطرافیانش در حال غر زدن هستند معتقده غر زدن مد شده، حالا برای من برعکس شده. تو این دو هفته ی گذشته خسته شدم از دست آدم هایی که همش همه چیز و به مسخره می گیرن و هی شوخی می کنن. یه کم جدی بودن گاهی بد نیست، شاید هم یه کم غر زدن، خلاصه اگه بهانه ی خوبی برای غر زدن دارید من پایه ام بگید :)
سری gift book های "هلن اکسلی" و دیدید؟ من رسماً عاشقش شدم. راجع به هر موضوعی یه کتاب داره که اکثراً هم درون مایه طنز داره، از موضوعاتی مثل تولد و مادر و میانسالی گرفته تا جملات معروف آدمها در مورد بیزینس....شاید به نظر بعضی ها خوندن کتابی که چند تا جمله ی معروف در مورد مثلاً عشق داشته باشه کلیشه ی مزخرفی باشه (منم قبلاً اینطوری فکر می کردم) اما الان فکر می کنم خوندن این کتابها جالبه؛ این چند ساله همیشه میل باکسم پر بوده از یه عالمه ای میل فورواردی با موضوعات همین سری کتابها، ای میل هایی با موضوعات جمله های حکیمانه و طنز ، ای میل هایی در مورد این که چی بخوریم چی دوست داشته باشیم، ای میل هایی با 800 تا quotation در مورد زندگی و عشق و این حرف ها اما اکثرشو نمی خونم، می خوندم یه زمانی اما دیگه خوندنش برام جالب نیست، شاید چون محیط اینترنت فرصت فکر کردن رو این جمله هل رو نمی ده، در لحظه می خندم/ فکر می کنم اما وقتی دیلیت می کنم اثرش می ره :) فکر کنم به همین خاطر بود که وقتی این کتاب ها رو پیدا کردم خیلی خوشحال شدم، تازه با خوندن کتابه انگار معنی جمله ها رو می فهمیدم، سری کتابهاش تنوع عجیبی داره، من به سختی از بینشون چند تا انتخاب کردم، اگه تو کتابفروشی ها دیدید راحت از کنارش رد نشید، برای هر سلیقه بالاخره یه انتخاب می تونید داشته باشید، به نظر من کادوی خوبی هم می تونه باشه، دوست داشتید برای منم می تونید کادو بدید (بللی جان اون کتابه رو کی کادو میدی به من بالاخره؟) تو اون دو ساعتی که نمایشگاه کتاب رفتم که گیرش نیاوردم اما مسلماً تو کتابفروشی آکادمی تو انقلاب پیدا میشه.

نظرات

Ng.A. گفت…
چطوری؟ خوبی؟ چرا نمی نویسی؟!!! :(

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction