خب اگه نگم خفه می شم:
با بعضی از آدم ها نه جهنم همه ی آدم ها می خوام یه پروژه رو شروع کنم:
هر چی مکالمه با هم داریم در لحظه بیاد رو کاغذ نمی خوام ضبط شه می خوام بیاد رو کاغذ. بعدش/ چند روز بعد بشینیم کلمه به کلمه روش صحبت کنیم اونم تو یه محیطی که بشه کارشناسی کرد. یعنی دو تا آدم خارج از فضای قبلی دوباره حرفاشونو بهم بزنن. اصلن متن حرف و برداریم با دو تا روان نویس رنگی بشینیم بشکافیم متن و من بگم معنی حرفتواز نگاه خودم تو خودت بگی واقعن منظورت چیه و از این داستانا، واقعن کارشناسی بدون غرض. ( از اون کارشناسیای مدل کاردینال که این روزا خودش یادش رفته شاید چون اتاقش عوض شده )
هر از گاهی که مودم قاطی میشه مشکل ارتباطی با آدم ها پیدا می کنم و همیشه هم به این نتیجه می رسم که من این پروژه هرو اینطوری باید برم تا بفهمم ماجرا چیه /مشکل از کجاست. یه همکاری دارم که اون اسمی برادر منه منم سیسترشم،همین طوری همدیگرو صدا می کنیم، یه روز یه بحث خوبی با هم داشتیم سر "درباره ی الی" اون می گفت از این بخش این فیلم خوشش میاد که داره مشکل ارتباطی آدما رو می گه. این که بزرگترین مشکل اینه که آدما ( تو ایران مورد بحثه ) حرفای همدیگرو نمی فمن. بابا لامصب الی می گه باید برگرده تهران گوش بدین حرفشو دیگه. باید داد بزنه؟ خودزنی کنه تا بفهمین جدیه و تعارف نمی کنه؟ با یه لبخند و لحن آروم نمی رسونه منظورشو؟؟؟؟ آخه چرا؟
خلاصه به دلایل بالا حاضرم بشینم این جلسه هرو با آدما بذارم. سوء برداشت پشت سوء برداشت. عاشق این آدمایی هستم که از بی اهمیت ترین کلمه تو حرفت نتیجه گیریه کلی می کنن بعد وقتی بعدش توضیح می دی فایده نداره دیگه چون حرف تو حرف اومده و خلط مبحث شده در حد بنز. مثلن: من: مطمئن نیستم که باید کار A انجام بشه به این دلیل و..... طرف: بله بله خوب شما می تونید.... طرف جلوی یه سری دیگه از آدما: خوب خانم... که کلن مطمئن نیستن پس اینی که من میگم و انجام بدیم....
با یکی دیگه:
من: خوب من تو این شرایط نظرم با نظر خانواده متفاوته. طرف با استفاده از حرف من تو یه جای دیگه: خوب تو که کلن با خانوادت مشکل داری....
و قس علی هذا.....و تو یه هم چین شرایطی که آدما حرف آدم و الکی بدون هیچ منطقی تعمیم می دن می خوام سر بتنشون نباشه. کلن آدما به حرف هم گوش نمی دن. اون چیزی که می خوان رو برداشت می کنن و تو ساده ترین حالت ها هم باهات کامپتیشن دارن می خوان بکوبنت تو حرف. غلط هاتو بگیرن. می خوان تو هر مکالمه ای برنده باشن. حتی تعداد توپوق هاتو می شمرن. آقا می گین دنیا جنگل؟ دنیا جنگه؟ بیایید همش مال شما. من که هیچ سهمی نخواستم. می ذارم میرم. فقط ته تهش بهم بگید خداییش حرفمو فهمیدید یا نه؟
پ.ن. این پست مخاطب خاص ندارد. لحن تند آن از مود مزخرف من آب می خورد. نامه ی سرگشاده ای بود به جهانیان D: . راستشو بخوایید مکالمه با یه همکار و چند تا دوست در هفته ی گذشته این آتش زیر خاکسترو روشن کرد ( آره بابا قبلن هم درگیر این موضوع بودم فقط تو جمع کتبیش نکرده بودم )
با بعضی از آدم ها نه جهنم همه ی آدم ها می خوام یه پروژه رو شروع کنم:
هر چی مکالمه با هم داریم در لحظه بیاد رو کاغذ نمی خوام ضبط شه می خوام بیاد رو کاغذ. بعدش/ چند روز بعد بشینیم کلمه به کلمه روش صحبت کنیم اونم تو یه محیطی که بشه کارشناسی کرد. یعنی دو تا آدم خارج از فضای قبلی دوباره حرفاشونو بهم بزنن. اصلن متن حرف و برداریم با دو تا روان نویس رنگی بشینیم بشکافیم متن و من بگم معنی حرفتواز نگاه خودم تو خودت بگی واقعن منظورت چیه و از این داستانا، واقعن کارشناسی بدون غرض. ( از اون کارشناسیای مدل کاردینال که این روزا خودش یادش رفته شاید چون اتاقش عوض شده )
هر از گاهی که مودم قاطی میشه مشکل ارتباطی با آدم ها پیدا می کنم و همیشه هم به این نتیجه می رسم که من این پروژه هرو اینطوری باید برم تا بفهمم ماجرا چیه /مشکل از کجاست. یه همکاری دارم که اون اسمی برادر منه منم سیسترشم،همین طوری همدیگرو صدا می کنیم، یه روز یه بحث خوبی با هم داشتیم سر "درباره ی الی" اون می گفت از این بخش این فیلم خوشش میاد که داره مشکل ارتباطی آدما رو می گه. این که بزرگترین مشکل اینه که آدما ( تو ایران مورد بحثه ) حرفای همدیگرو نمی فمن. بابا لامصب الی می گه باید برگرده تهران گوش بدین حرفشو دیگه. باید داد بزنه؟ خودزنی کنه تا بفهمین جدیه و تعارف نمی کنه؟ با یه لبخند و لحن آروم نمی رسونه منظورشو؟؟؟؟ آخه چرا؟
خلاصه به دلایل بالا حاضرم بشینم این جلسه هرو با آدما بذارم. سوء برداشت پشت سوء برداشت. عاشق این آدمایی هستم که از بی اهمیت ترین کلمه تو حرفت نتیجه گیریه کلی می کنن بعد وقتی بعدش توضیح می دی فایده نداره دیگه چون حرف تو حرف اومده و خلط مبحث شده در حد بنز. مثلن: من: مطمئن نیستم که باید کار A انجام بشه به این دلیل و..... طرف: بله بله خوب شما می تونید.... طرف جلوی یه سری دیگه از آدما: خوب خانم... که کلن مطمئن نیستن پس اینی که من میگم و انجام بدیم....
با یکی دیگه:
من: خوب من تو این شرایط نظرم با نظر خانواده متفاوته. طرف با استفاده از حرف من تو یه جای دیگه: خوب تو که کلن با خانوادت مشکل داری....
و قس علی هذا.....و تو یه هم چین شرایطی که آدما حرف آدم و الکی بدون هیچ منطقی تعمیم می دن می خوام سر بتنشون نباشه. کلن آدما به حرف هم گوش نمی دن. اون چیزی که می خوان رو برداشت می کنن و تو ساده ترین حالت ها هم باهات کامپتیشن دارن می خوان بکوبنت تو حرف. غلط هاتو بگیرن. می خوان تو هر مکالمه ای برنده باشن. حتی تعداد توپوق هاتو می شمرن. آقا می گین دنیا جنگل؟ دنیا جنگه؟ بیایید همش مال شما. من که هیچ سهمی نخواستم. می ذارم میرم. فقط ته تهش بهم بگید خداییش حرفمو فهمیدید یا نه؟
پ.ن. این پست مخاطب خاص ندارد. لحن تند آن از مود مزخرف من آب می خورد. نامه ی سرگشاده ای بود به جهانیان D: . راستشو بخوایید مکالمه با یه همکار و چند تا دوست در هفته ی گذشته این آتش زیر خاکسترو روشن کرد ( آره بابا قبلن هم درگیر این موضوع بودم فقط تو جمع کتبیش نکرده بودم )
نظرات
در مورد مثال درباره ی الی موافقم!
تو ایران این مدلی زیاده ... آدم هر چی میگه میذارن به پای تعارف!
محبت نخواسته رو بهمون زور چپون! می کنند!
بعدش میگن آخ جون بهش لطف کردیم!
منم تو پروژت شرکت می کنم ... موفق باشی :D
تازه رشد جسمی هم می کنیم، مغزمون اون تو رشد نمی کنه! همون طوری گردو می مونه!موهاهاهاههها!
متنفرم از ادمهایی که در هر ثانیه صحبت کردن، باید مواظب باشی چی داره از دهنت در میاد...و گرنه تا عمر داری باید جواب پس بدی و رفع سوتفاهم کنی!
من شدیدا حاضرم از تهران کوچ کنم..برم یه درو دهاتی خوش و اب و هوا زندگانی کنم...ادم نبینم راحت!بیا باهم بریم!
نه پول نمیخاد..من پول دارم...شین رو هم می بریم...می بریمش می کنیمش دکتر ده!
یه پزشک دهکده میشه و کلی با هام لاو می ترکونیم..تو هم چون خسیسی..میشی هنک! گل گلی هم چون من دیگه دوسش ندارم میشه " ژنرال کاستر " !