- توی کتاب " آزردگان" داستایوفسکی قهرمان اصلی وقتی هر شب خسته/ کوفته و بعد از کمک و دنبال بدبختی دوستای بدبخت تر از خودش رفتن بر می گرده خونه همش تب داره و داغونه کلن، بعد فردا صبحش یا بهتر میشه یا همونطوری با حال بد می ره دنبال زندگیش. همیشه فکر می کردم اغراقه اما وقتی این هفته در طول روز یه تب مسخره داشتم و شبا فقط می خوابیدم و فعالیت مثبت نداشتم دیدم "عشقم" خیلی هم چرت نگفته. آخر سر نفهمیدم سرما خورده بودم یا حساسیت بود. هر چی بود خیلی لوس بود طول روز کار می کردم اما حس می کردم تب دارم عوارض سرما خوردگی هم داشتم اما اون قدر قوی نبود که بیفتم تو خونه فقط صبحا با بدبختی از خواب بیدار می شدم D:
- اگه گفتین این روزا چی گوش می دم؟ یه دوستی سی دی Death Magnetic متالیکا رو بهم داده منم که بی جنبه دو هفتس که دارم خودکشی می کنم. چند تا از آهنگهاشو قبلن دانلود کرده بودم اما کل آلبومو داشتن یه چیزه دیگست. روزایی که ماشین می برم تو ماشین همش متالیکا و همش The End of The Line, The DAy That Never Comes , Unforgiven3 گوش میدم. وقتی می رم تو پارکینگ عمومی این آقاهه که کارت میده ( اسم شغلش چیه؟ ) دیگه عادت کرده به این آهنگها اوایل خیلی شدیدتر نگاه عاقل اندر سفیه می انداخت الان با هم دوست شدیم.
- یه نمایشگاه عکس با موضوع افغانستان تو ساختمون فرهنگیه سفارت اتریش هستش که دوست دارم برم اما طلسم شده. تا هفته ی دیگه مهلت داریم هر روز به جز جمعه از نمی دونم کی تا 7 شب. اگه فردا نرم دیگه نمی رسم که برم. شماها اگه رفتین بگید ببینم چی بوده آخر سر.
- پنج شنبه و جمعه ی آینده محک بازار خیریست تم این دفعه "قلک"ه . قلک یکی از راهای کسب درآمد سنتی برای بچه هاست که با استقبال خوبی روبرو شده. هر سال تو همین موقع ها بازار مخصوص " قلک شکان" داریم. همه اونایی که قلک دارن، قلکاشونو پس میارن، اونایی هم که ندارن از بازار قلک های متنوعی و می تونن تهیه کنن. در اهمیت نقش قلک همینو براتون بگم که هر قلک دار در طول سال اگه بخواد قلکشو تحویل بده کافیه با دفاتر محک تماس بگیره میان دمه خونش ازش می گیرن که طرف تو زحمت رفت و آمد نیفته. خلاصه خیلی مهمه دیگه خودتون متوجه بشید دیگه در ضمن بازارو هم بیایید :)
پ.ن. معلومه پستی که گذاشتم با بی حوصلگی بوده؟ یه کم زوری آپدیت کردم که تو این روز تعطیلی حداقل یه کار مثبت انجا داده باشم. از طرز نوشتنم خوشم نمیاد باید یه فکری به حالش بکنم. زیادی غیر رسمیه نه؟؟ لاتیه یه کم؟؟ در عین فکر کردن به نوشته ها باید یه چیز دیگرو هم در نظر گرفت: کاردینال میگه آدرس اینجا لو رفته.حالا یا خودش اینجا رو دیده یا کسی دیده بهش گفته. در هر دو حال از همکارا به جز کسایی که خودم بهشون گفتم دوست ندارم کسی اینجا رو بخونه. می دونی گفتن به کسی فرق داره با اینکه کسی بیاد اینجا رو پیدا کنه. نمی دونم اعصاب ندارم شاید اون قدر هم مهم نباشه من چون بی حوصله هستم دارم گیر می دم. نمیدونم.....نمیشه..............
آدرس عوض کردنو دوست ندارم از private کردن بلاگمم خوشم نمیاد. اینجا رو همینطوری دوست دارم. همینطوری خود سانسوری دارم دیگه چه برسه به اینکه..... البته قبلن حدس زده بودم که.....
در ضمن در مورد کامنت های پست قبلی: قربونت برم ناشناس جان. می خواهی فردا بریم سوپ؟ من با پور پدر موافقم. یعنی هنوز نتونستم خودمو راضی کنم با اینکه همه بهم می گن که اشتباه می کنی. نمی تونم با آدم ها کات کنم. بذار کم رنگ بمونه اما یادمون نره که یه روز دوستیمون رنگ داشت و با اون خاطره ها بزرگ شیم و یاد بگیریم از کنار هم رد شیم نه اینکه وقتی همدیگرو می بینیم مسیرهامونو جدا کنیم....اه اصلن ولش کن. نمی دونم چه اصراریه وقتی نمیشه نمیاد من هی می خوام بنویسم. اونم در مورد مسائل توضیحی وقتی حوصله ی خودمم ندارم. آقا با آدما کات نکنید همین که گفتم. ( آدم های خیلی خیلی خیلی مزخرف و میشه کات کرد، خودت بگیر که طرف باید چی باشه دیگه :) )

نظرات

‏ناشناس گفت…
خوب خوب خوب ......حالتون بهتره؟خدا رو شکر.من که میدونید سوپ و پایم. نه که مامانم بیرون کار میکنه وقت سوپ پختن نداره خوب پس میریم فرداااااا سوپ خوری هوراااااا
خوب در مورد کمرنگ شدن یا پاک کردن ..خدایی من پاک میکنم ولی به تو هم افتخار میکنم انقدر فکرت باز و بزرگه:)
در مورد آدرست که لو رفته اصلن مهم نیست کاردینال که افتخار آشناییشونو ندارم یا هر کس دیگه ای پیداش کرده باشه. مواظب باش این داستایوفسکی که یکسره تنشو تو قبر میلرزونی پیداش نکنه دلیلشم که شفاهی گفتم :)
‏امیر گفت…
شما امروز چقدر بی اعصابی! خدا رحم کنه.

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction