-سمند شادی!!!! تا به حال تجربه کردید؟
-رییس مستقیم، مدیر عامل و بعضی همکاران در ترکیه
-سه تار نه، یوگا نه
-کارگاه نقاشی کودکان در محک، آشنایان قدیمی، دکتر دوران کودکی، خاطرات مطب پر از نقاشی، دختر نقاش دکتر، وای که چقدر نوستالژی
-جلسات سخت
-بازگشت رییس، کورسوی آرامش
-دیدن صحنه هایی که نباید ببینی و وقتی آدم همه جوره بد میاره و مرگ بر سرما خوردگی بی موقع و پرستاری که آمپول زدن بلد نیست
-وقتی یهو همه با هم تصمیم می گیرن در یک روز تو سنگ صبورشان باشی حتی آن دوست قدیمی که خودش خیر سرش همدم دارد و تو به جز حرف های نصفه و نیمه چیزی برای گفتن نداری و هم چنان به دنبال سنگ صبور می گردی اما امان از زبانی که در اختیار صاحبش نیست و قفل می شود
-رتبه ی خوب دوست صمیمی در کنکور ارشد
-ساختن فیلم sawII توسط برادر عزیز
-در نظر گرفتن بحث شیرین استعفا
-بحث شیرین تر با کاردینال در مورد charisma و آدم های mysterious و وقتی برای کاردینال هم نمی تونی حرف بزنی و اونم حرفاتو اشتباه می فهمه
-ووو..........................و هزاران دلمشغولی های دیگر و وقتی دیگر علاقه ای برای تلاش و جنگیدن نداری و فکر می کنی شاید تا الان کلن اشتباه بوده و پذیرفتن و مرور خیلی چیزها سخت می شود
-بچه گربه های زیبا که مادر و پدر نذاشتن بیاری خونه
-فینال فردا شب جام قهرمانان اروپا
-کمک های بی وقفه ی برادر، کارواش، تعمیر کامپیوتر.....بازم بگم؟؟

نظرات

‏پور پدر گفت…
خوب LOG دادی ها!!
MisS nc گفت…
معلومه مغزت در حال ترکیدن عزیزم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده