خب یه هفته گذشت، و دوباره بهم ثابت شد که اراده دارم در حد نخود. چهارشنبه شب با اکیپ دخی خاله ها و غیره رفتیم رستوران لبنانی عباس آباد (معملی بود من خیلی خوشم نیومد) و امشب هم میریم خونه ی دوست جونم. دیشب هم مهمون داشتیم. یعنی اساسی کارهام مونده و دو تا گند زدم در حد بنز و اگه تا فردا درست نشه خودم استعفا می دم تا اخراجم نکنن. احتمالن یه دفتر مهم و گم کردم و یه گزارش مهم تر و ننوشتم و ابلهانه امیدوارم تو خونه جا گذاشته باشم و بگردم پیداش کنم (از ترسم نمی رم دنبالش بگردم) و گزارش سخت مزخرف و باید امروز تمومش کنم.
یعنی هر کی منو سر کار دیده بهم گفته چاق شدی! تا حالا یه هم چین چیزی و این قدر نشنیده بودم. عکس های تو عید و که می بینم قشنگ صورتم مثل خانم های حامله افتاده، خیلی عجیبه برام یعنی باید رژیم بگیرم؟؟؟ یه چند ماهی بود که خب فک می کردم یه چند کیلو اضافه کردم ( ما خونمون ترازو نداریم منم خیلی برام وزن دقیقم برام مهم نبود) می گفتم تحرکم کم شده یه کم پیاده روی درستش می کنه اما الان خیلی جالبه برام. البته جای نگرانی نیست یه دو هفته دیگه کار کنم صورتم دوباره مثل مرده ها میشه. خلاصه اینم از دغدغه های ما.
کلاس یوگامو دوست دارم دوباره حس می کنم به بدنم نزدیک شدم و دقیق تر می بینمش و بیشتر بهش احترام می ذارم. ای کاش کلاس یوگام هر روز بود ساعت 7 شب.
اکثر اوقات دوست دارم از چیز های مختلف برای هدفی به غیر از اونی که براش طراحی شدن استفاده کنم، نمونش خوندن فال روزانه در آخر روزه. می خوام چک کنم ببینم " یاهو" چه قدر بلد بوده روز من و درست حدس بزنه!
از کارهای مفید هفته ی گذشته میشه از تمرین خوب سه تار یاد کرد!!! واقعن دوسش دارم شدید بهم انس پیدا کردیم. چند تا سرود یاد گرفتم مثل " ای ملک ایران" و "نیکی".هه هه حس مهد کودک دارم D:
این آخرین جمعه ی آرام من خواهد بود، از هفته ی دیگه کلاس خواهم داشت، واقعن دلم برای تدریس تنگ شده بود، می دونم جمعه روز استراحته فقط می تونم بگم که من دیوانم و اینو خودم خوب می دونم.

نظرات

پورپدر گفت…
کلاس رو استاد کن
ببینیم چه میکنی!
MisS nc گفت…
خدارو شکر که رستورانش خوب نبود.
این همه میگی اخراجم میکنن پس چرا نمیکنن ؟؟؟؟ ای بابا !
چـــاق ؟؟؟ مثل زن حامله !!! برو بابا !
منم کلاس یوگام رو دوس دارم :*

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction