یه بازاره کوچک بود امروز تو محک، یعنی اگه دوستم تو غرفه ی کناریم نبود حتمن می زدم بیرون از بس که خسته شدم تو این بازاره کم جمعیت. البته بعدش جشن "داوطلبان" بود که خیلی خوش گذشت اما با دوستان زود برگشتیم چون خسته بودیم و من دل شوره داشتم و دارم برای فردا که باید به رییس مستقیم یه پروژه رو تکمیل شده بدم. کار خوب از آب درمیاد مگه نه؟
------------------
این کار جدید حس استقلال کار قبلی و نداره. قبلن خودم آقای خودم بودم، پادشاهی می کردم. اما الان همش باید مذاکره کنم که شاید اون چیزی که تو فکرمه بشه که % 50 اش انجام بشه. چون حتمن وقتی حرف انجام کار میشه تازه مشکلات اجراییش شروع میشه. کاردینال یه جورایی بهم گفته بود که وقتی میایی اینجا به در بسته خواهی خورد و همیشه حرفت اجرا نمیشه، جدیش نگرفته بودم.
------------------
یگی/ یوگی/ مامان بابا/ گن گن/گنو/اگان/خواهر شوهسی و....واریاسیون های (؟)مختلف اسم من هستند که توسط افراد خانواده و دوستای نزدیکم استفاده میشن. دارم مشکل هویتی پیدا می کنم،این روزا دوست دارم آدم هایی که دوسشون دارم هی اسممو کامل صدا کنن. البته دروغ چرا این روزها که "دن آرام" می خونم بدم نمیاد که اسم " یگی تا" به کولکسیونم اضافه بشه D:

نظرات

‏ناشناس گفت…
ایول خانم فیدلر پرکار !
‏ناشناس گفت…
با امیر موافقم!
MisS nc گفت…
من " خواهر شوهسی " رو نمیدونستم.
_-_-_
واریاسیون ؟؟؟ این کلمه رو از کجـــــــــــا بلدی ؟؟؟؟؟؟؟؟
_-_-_
ولی گن گن و یوگی بهت از همه بیشتر میاد.

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction