یعنی چه یک روزتعطیلی چه یک ماه!بازم کارهام می مونه برای دقیقه ی آخر.البته این دفعه همش تقصیره من نبود.رفیق ناباب و زغال خوب و از این حرفا هم تو کار بود.دورهمی های خانوادگی به صورت فشرده در پنج روز.خیلی خوش گذشت ولی خداییش اگه برادر امتحان نداشت(یه کلمه هم درس نخوند) خیلی دوست داشتم مدل ریلکسیشن می رفتم هتل های اطراف تهران.ایشالا دفعات بعدی.راستی اسم اون بیماریه که آدم کاراش و می ذاره دقیقه ی نود چی بود؟ D:
------------
از فردا دوباره شروع می شه.بازیه جدیدم و می گم.مدلش اینجوریه که وقتی که می خوام برم سر کار و از خیابون های شهید بهشتی و مطهری رد می شم گیر می دم به یکی از خطوط خیابون مثلن دو یا سه بعد سعی می کنم از اول تا آخر خیابون همش تو همون خط رانندگی کنم و نذارم ماشین های دیگه منحرفم کنن.خیلی کیف داره.امتحان کنید D:

نظرات

امیرحسین گفت…
اتفاقا" بازی من همیشه اینه که از خط سمت راست میگیرم و 500 متر بعد منتها الیه سمت چپم!!!دوباره شروع میکنم به سمت راست اومدن! آی کیف داره!

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction