سیم کارت.کنسرت.محک.سینما
داشتم می گفتم. سیم کارت موبایلم سوخت.من نمی دونم جریان چیه مراقب گوشیم هم هستم کنار وسایل الکترونیکی و این جور چیزا هم نذاشتم اما سوخت دیگه.اونم یه روزه پنجشنبه.به خاطر تعطیلی های زیاده آخر اسفند وصل مجددش می افتاد تا یکشنبه منم این وسطها کارتی که روش پین کد رو نوشته بود گم کردم.اوایل می گفتم که می رم ایرانسل می گیرم مگه میشه بدون موبایل و از این جور مسخره بازیا.ولی بعد یه هفته خاموش گذاشتمش کنار.خیلی تجربه ی خوبی بود.به همگان توصیه می شود.البته بهاش رو هم پرداختم.طی یک تماس تلفنی متوجه شدم که دوستان می خواستند منو برای این اکران با خبر کنند که اس ام اس ها نمی رسیده.یه برنامه ی کنسرت خصوصی هم بود که خدا رو شکر همون شب و به واسطه ی همون تلفن با بدبختی و اظهار ندامت از قهر با دنیای فن آوری بلیطش گیرم اومد شیر محمد اسپندار یه آدم پیر دوس داشتنی بلوچی که به همراه سازش که در جوانی از پاکستان آورده و دو تا نوازنده ی همراه به معنی واقعی کلمه هنر نمایی کردند. اجرای کوتاهی بود حدود یک ساعت اما فوق العاده. من یکی که خیلی جلو خودمو نگه داشتم که پا نشم برم وسط.همه بعد از اجرا ملودی قطعات رو زمزمه ...