بیست و دوم بهمن خود را چگونه گذراندید؟

وای تعطیلیه وسط هفته چه خوبه.صبح نه بیدار شدم با خیال راحت با مامان حرف زدم.البته حرف زدنمون از دیشب شروع شد.متوجه شدم چقدر از اخبار خانوادگی به دور بودم و به کمک مامان آپ دیت شدم.ناهار با دوستام رفتیم پله کبابی گیلانه.یه عالمه غذای خوشمزه خوردم.یه عالمه میرزا قاسمی و بورانی اسفناج و زیتون با رب انار و ترشه کباب و یه لیوان خیلی خیلی بزرگ دوغ.بار دوم بود اونجا می رفتیم.مامان هنوز باورش نمیشه من غذای شمالی می خورم.خیلی خوب بود مخصوصن اینکه یکی از دوستام از خارجه اومده بود تازشم دوست جونه خارجیش جلوش زانو زده بود ویه رینگ خوشگل دستش بود.تازه ترشم اینکه چهارشنبه تولدشه و امیدوارم یه دوره همی بگیره که من دلم لک زده برای دوره همی :) چه خوب که تازه ساعت چهاره و من یه عالمه وقت دارم برای مشقایی که آوردم خونه انجام بدم
-----------------------------------
پ.ن.مشقامو انجام ندادم. دوره همی رو هم رفتیم اما سه شنبه.یه جلسه ی پنج ساعته با یکی از رییس ها هم داشتم که بسیار جالب توجه بود

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غم قورت داده شده

Adrenaline Addiction