وایبر، واتس اپ و فیس بوک و امثالهم یه خط در میون کار می کنن، مسج تبریک نامزدی دوستم تو حلقم گیر کرده، هی با وایبر می فرستم اما وسط زمین و هوا گیر می کنه، چند روز پیش یک ساعت موبایلم خاموش بوده اس ام اس بهم نرسیده، از اون طرف اس ام اس "ش" به "ب" نرسیده شانس آورده از یه طریق دیگه فهمیده که فردا برای جلسه ی دفاع تزش دعوت شده! همه چیز قرو قاطیه، به هیچ وسیله ی ارتباطی اعتمادی نیست اما امروز که دیدمش همینطور که داشتم غر وایبرو بهش می زدم گفت برات عکس فرستاده بودم پنج شنبه از روز برفی، از پنجره ی خونه از منظره ی محوطه! عکسه وسط زمین و هوا گیر کرده بوده اما برای من مهم این بود که همون روز که از صبح به یادش بودم برام می خواسته عکس بفرسته، همون روز که من کوه و نگاه می کردم و براش ذهنی اس ام اس می دادم اما از بس که مثل خره-تو گل وامونده بودم نرسیده بودم براش مسج بدم به فکر من بوده، گور بابای همه ی وسایل ارتباطی مهم اینه که می دونی چنین دوستایی داری هنوز و هنوز این حس ها و ارتباط ها زنده ست، فکر کنم خودش نفهمید که چقدر زنده م کرد با این کار از بس که من هم مثل وایبر و واتس اپ و امثالهم قروقاطیم اما باید اینجا جهت ثبت در تاریخ می نوشتمش. مرسی
زندگیم شده بازی دمینو (domino). برنامه هامو منظم می کنم، کارهام مشخصه، اما برنامه، برنامه ی شلوغیه. برنامه ی روزانه ام به دیواره که هر کی هم که رد شد دید من خوابم بیاد برنامه رو نگاه کنه اگه وقتشه بیدارم کنه. کارهای روزانه ام شده مثل بازی دمینو. هر یه دمینو یکی از کارهاست: کلاس، کار، کلاس، کتاب، ورزش، غذا، خونه، فیلم، کار....همینطوری این دومینوهای سفید با خال های سیاه رو می چینم و می رم جلو، تو یه ردیف صاف هم نمی چینم، شکل می دم به چیدمان، یه جورایی از بالا مثل پیچ های جاده چالوسه، می ره جلو، زمان می گذره. در ظاهر همه چیز خوبه اما اون وسط ها خسته هم می شم به نظر من من اندازه ی دمینو ها نباید برابر باشه، همشون نباید یه قد باشند اما این "دمینو ست" رو من درست نکردم از کارخونه که اومده این شکلی بوده؛ همه یه اندازه، همه یه قد. گاهی خسته می شم، یکی از دمینوها رو میندازم، اون کارو انجام نمی دم، وقتی می افته می خوره به بغلی، اونم می افته می خوره به بعدی....می ره تا آخر ردیف، شانس بیارم دمینو اولی نزدیک ته ردیف باشه که تعداد دمینوهای افتاده کم باشه...یه کارو که انجام نمی دم برای جبران...
نظرات